شنبه, 03 آذر,1403 |

دورتر

30 تیر 1397 15:33 | 0 نظر | 1543 بازدید | امتیاز: با 0 رای
  • ناشر: فصل پنجم
  • پدیدآورنده: امیرعلی سلیمانی
  • سال انتشار: 1395
  • تعداد صفحات: 85

«دورتر» تازه ترین مجموعه شعر امیرعلی سلیمانی مشتمل بر سی و هشت شعر در قالب های غزل و غزل مثنوی از سوی انتشارات فصل پنجم منتشر شد. این کتاب هفتمین مجموعه شعر امیرعلی سلیمانی ست، وی پیشتر مجموعه های کوچه های پرواز، السلام و علیک یا باران، باد موافق، آفتاب نام کوچک توست، شب گریه های مولانا، برگریز و نزدیکتر را روانه بازار کتاب کرده.

این مجموعه در اسفند 1395 از سوی انتشارات فصل پنجم در 1000 نسخه چاپ و روانه بازار نشده است.

 

این مجموعه اشعار عاطفی و عاشقانه سلیمانی را در بر می گیرد که در دو قالب غزل و غزل مثنوی سروده شده است.

در لابلای اشعار این مجموعه شعرهایی نیز از مجموعه های پیشین شاعر به چشم می خورد.

 

دورتر، غزل های خوش ساخت و روانی را در خود جای داده است، طوری که مخاطب را بیت به بیت با خود همراه می کند و گاه با کشف هایی مخاطب را شگفت زده می کند:

 

اگر چه مثل قفس از نبود و بود پرم

دلم هنوز پرنده است، از صعود پرم

...

بی گمان در خاطرات خانه تنها مانده اند

صحنه هایی که غم انگیزند پشت شیشه ها

 

و...

 

توجه شاعر به استفاده از ردیف های فعلی در این مجموعه هم قابل توجه است؛ طوری که 90 درصد غزل ها ردیف فعلی دارند.

 

در روزگاری که شعر جوان ما به سمت و سوی یک تکرار همه جانبه سوق پیدا کرده، چه از لحاظ مضمون، چه از لحاظ فرم و... خواندن غزل هایی با وزن غیرمتداول و ساختی بکر جذابیت خاصی می تواند داشته باشد.

یکی دو نمونه غزل این چنینی در بین اشعار دور تر نیز به چشم می خورد که خبر از تجربه های متفاوت شاعر می دهد و باید ببینیم که در مجموعه های بعدی آیا این تجربه ها به کمال می رسد یا خیر:

 

بهار رفت و تو رفتی شکوفه هایی زیادی به اشتیاق تو مردند

چقدر میوه هدر شد چگونه می رود از دست جوانه ای که جوان است

 

از آفت هایی که در مجموعه شعر دورتر به چشم می خورد پر رنگ ترینش پرداختن به مضامین کلیشه ای ست:

 

در ایستگاه یخ زده خاطرات من

یاری نیامده ست قطاری نیامده است

...

قطار عشق تو بودی قطار آمد و رد شد

قطاد رد شد و تصویر ایستگاه به هم خورد

 

شاعر در این مجموعه توجه ویژه ای نیز به مرگ دارد طوری که مضمون مقطع چندین غزل شده است:

 

پس از تو مردم اما به اشتیاق تو ماندم

پس از تو ماندم و از مرگ کار کشیدم

 

...

 

چاره دنیا فقط مرگ است و روزی می رسد

ما مسافرها اسیر این مسافر خانه ایم

 

...

 

جز خانه ی تو خانه ندارم، احساس عاشقانه ندارم

ای مرگ نو رسیده بفرما، عمری در اشتیاق تو بودم

 


امتیاز دهید Article Rating
نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.