پنجشنبه, 01 آذر,1403 |

عشق یلدایی...

| 2367 | 0

شعری از امیرمحمد عسکرکافی

 

چشم بسته فکر می کردم به لالایی تو
خواب میدیدم همان رویای رویایی تو


رفته بودی سمت دریا و صدا کردی مرا
مات مانده بوم از عکس تماشایی تو


چشم کردم باز و دیدم نیستی در باد و من
فکر می کردم فقط به موی دریایی تو


ای خوش ان روزی که رفت ان شام های تارِ تار
ای خوش ان روزی که امد روز مانایی تو


ای خوشا امشب که هستی و به صرف چای و شعر
مست کرده خانه را عطر مسیحایی تو

میدرخشی در میان جمع، میخندی و من 
بیشتر پی میبرم امشب به زیبایی تو 

تو پر از مفهوم تازه تو پر از مضمون ناب
حافظ از نو می نویسد شعر نیمایی تو

کشته مارا سرخی لبهای چون گلنار تو 
فاش میخواند "بنان" مدح خوش آوایی تو

از بلندی شان بنالم یا سیاهی هایشان
کار من را ساخته موهای یلدایی تو

#امیرمحمد_عسکرکافی

Article Rating | امتیاز: 5 با 1 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.