شنبه, 03 آذر,1403 |

برای فرزندان طلاق...

| 896 | 0

شعری از فاطمه سادات آل مجتبی

چقدر ساده گرفتند خنده را از هم...
صدای گریه و فریاد و جیغ: ما از هم...

به خواب های عمیقش خراش می انداخت
در اوج دلهره لب زد: تو رو خدا از هم...

و دید او پدر و مادری که می رفتند
به فاصله طرف دادگاه تا از هم...

چکید جوهر خودکار پای یک کاغذ‌‌...
گسست لانه ی امن پرنده ها از هم
...

بهم رساند دوباره درون نقاشی
همان دو دست که دیروز شد جدا از هم

Article Rating | امتیاز: 5 با 4 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.