شعری از فاطمه زاهدمقدم
آرامش مواج دریا چشم هایش
دور از تعلق های دنیا چشم هایش
راه زیادی نیست در تکرار تاریخ
از روضه های کربلا تا چشم هایش
حتی شهادت می تواند ساده باشد
این را شهادت می دهد با چشم هایش
پیروز میدان نبرد خیر و شر کیست؟
شمشیر های غرق خون یا چشم هایش
فکر فراموشی آن تصویر تلخم
قصدم فراموشی ست... اماچشم هایش