شنبه, 03 آذر,1403 |

ترانه رضوی

| 980 | 0

شعری از F.Haghbin

بچه بودم... درست یادم نیس
کِی منو جَلد این حرم کردی
من میون کلاغا بودم... تو
با نگاهی کبوترم کردی

از همون روز تا همین امروز
همدم و همزبون و همرامی
من که سنگ صبور خیلی هام
تو فقط پای درددل هامی

میشکنم توی آینه های حرم
قفل میشم به پنجره فولاد
گم میشم تو صدای زائری که
داد می زد: تو رو به جون جواد...

میخوره چوبِ پر به صورتم و
برمیگردم به صحن آزادی
غصه، زندونیِ دل من بود
تو بهش بال پر زدن دادی

کاشکی واسه همیشه میشد که
من مقیم همین حرم باشم
مادرِ من، کنیز سلطانه
من میخوام شکل مادرم باشم

 

فاطمه حق بین

Article Rating | امتیاز: 5 با 1 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.