یکشنبه, 09 اردیبهشت,1403 |

جشن رنگها

| 616 | 0

شعری از وحید صدیقی

آرایش تو عشق مرا پس زد

صرفا برای من هوسی هستی

زیبایی تو خرج قشنگی شد

ای جشن رنگها ! چه کسی هستی ؟

 

پشت کدام شکلک تکراری

خوابیده است مقصد تقدیرم ؟

زیر کدام گونه ی مصنوعی

دفن است بوسه گاه اساطیرم ؟

 

آه ای عزیز گمشده ام ! ای عشق !

پشت کدام لنز گرفتاری ؟

ای بوی پاک پیرهن یوسف !

از حس چند تجربه سرشاری ؟

 

از درد خاطرات کدامین عشق

باید در این زمانه غزل گوییم ؟

وقتی دروغ باور آدم هاست

حیف است عاشقانه غزل گوییم

# # #

روزی به نام نامی " آزادی "

بردند نوجوانی چشمت را

خط زد شهاب سرمه ای و سربی

آفاق آسمانی چشمت را

 

چشم تو چشمه ی همه خوبی هاست *

من تشنه ام ... سراب نمی خواهم

خورشید من زلال نگاه توست

تصویر آفتاب نمی خواهم

 

در پشت این خطوط جدید انگار

در پشت میله ی قفسی هستی

ای زیر بار رفته ی آرایش !

پیدا نمیکنم چه کسی هستی

 

 

**لبخند تو خلاصه ی خوبی هاست  ... قیصر امین پور

Article Rating | امتیاز: 4.5 با 4 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.