شعری از زهراسادات میریعقوبی
نگاه مضطربم رازدار خوبی نیست
برای رود که دریا مزار خوبی نیست
کنار پنجره ی خانه پیچکی خشکید
تو نیستی و شروعِ بهار خوبی نیست
به تو دچار نبودن دلیل دلتنگیست
و بیقرار نبودن قرار خوبی نیست
ز من مخواه که از عشق دست بردارم
من عاشقت نشوم؟انتظار خوبی نیست!
گرفته ماه زمین را میان آغوشش
محیط شانه ام آیا مدار خوبی نیست؟
زمان رفتنت از من مخواه جانم را
دل شکسته ی من یادگار خوبی نیست...