شعری از نعیمه آقانوری
#شعر_امام_علی (ع)
کعبه میخواست در آغوش تو معنا بشود
قبله اش در جهت چشم تو پیدا بشود
بعد از آن سمت تو چرخاند همه دلها را
تا زمین مات، زمان محو تماشا بشود
لن ترانی همه پاسخ پرسشها بود
پرده افتاد مگر راز هویدا بشود
کعبه میخواست همه خوب بفهمند تو را
خواست تا اسم علی ورد زبانها بشود
آمدی حامی و هارون پیمبر بشوی
تا که جبران غم و غصه ی موسی بشود
آمدی عید پراکنده کنی, دست به دست
آمدی , شوق غدیر از تو شکوفا بشود
جز خودت نیست کسی در همه ی عالم تا
لایق عشق اهورایی زهرا بشود
عشق تو در شریان همه هستی جاری ست
و زمان خواست چنین، "عشق" تو افشا بشود
بعد توحید و معاد آمده بودی که فقط
سومین اصلِ یقین از تو مهیا بشود
خاک، آبستن یک معجزه ی دیگر بود
خواست تا مهد نفسهای مسیحا بشود
تا تَرَک هست برین کعبه کجا "حقٌ علي"
می تواند به شَک و شایعه حاشا بشود؟
گشته بغضش چو مَمات و شده حُبّش چو حیات
تا علي اصل تبرّا و تولّا بشود
چاه از عمق غمت داشت ترک برمی داشت
هر چه می خواست کنار تو شکیبا بشود
از زمانی که به دست هوس و کفر افتاد
خنجر از شرم تو می خواست زمین وا بشود
با نگاه کَرَمت کاش غمِ تلخِ فراق
صبح بارانی یک جمعه, مداوا بشود...
#سارا_رمضانی
#عاطفه_جعفری
#راضیه_جبه_داری
#نعیمه_آقانوری
#معصومه_اسکندری
#سهیلا_طاوسی_فرد
#الناز_صحرائیان
#افسانه_سادات_حسینی
#آرزو_کبیری_نیا
#رویا_باقرزاده