شعری از نعیمه آقانوری
آمد شروعی تازه بر اعجاز باشد
پیغمبری از نسل صدها راز باشد
آمد که در اعماق شب , فانوس باشد
در خشکسال عشق , اقیانوس باشد
خورشید شد , با آسمان پیمان ببندد
تا بخت تار دختران , روشن بخندد....
تا روزهای تیره ی دنیا بمیرند
تا کاخ های ظالمان آتش بگیرند
آمد که دنیا بیش ازین ماتم نگیرد
قرآن فراهم شد دل آدم نگیرد
شد ابتدای نور و لبخند و غزل ها
پاشید از هم , هیبت "لات" و "هبل" ها
آمد کلامِ عشق را تصویر باشد
مصداق ناب آیه ی تطهیر باشد
آمد که "زن" را وارهانَد از قفس ها
از التهاب عیش و نوش بوالهوس ها...
آمد محمد(ص) ناجی عشاق باشد
آمد «امام رحمت» و انفاق باشد...
وقتی عروج آسمانی سر گرفته است
از حضرت معبود او کوثر گرفته است
مبعوث شد ختم صراط عشق باشد
در خاک مکه، او فرات عشق باشد
پیچیده در جان حرا , بانگ صدایش
شق القمر جاری ست در انگشت هایش..
تا نور حق در لحظه هایش منجلی شد
بی شک محمد(ص) گرم ذکر یا علی شد
إقرَء... بخوان آیات قرآن را... محمد!
معنا بده "اسلام" و "ایمان" را محمد...
آری بخوان از این کتاب آسمانی
برخیز تا معنا بگیرد مهربانی
اینک حبیبم مخزن الاسرار عشقی
راز وجودی ،نقطه ی پرگار عشقی
قُل "إنَّ أمرَ کُلُّه لِلَّه" تَعالی
إنّي رسولُ اللّه" بِالخُلقِ جَمیعا...
ای اهل عالم! صور بعثت را شنیدید؟!
آغاز رحمانی خلقت را شنیدید؟!
در آسمان امشب دوباره شور بر پاست
جبریل شاد است و بساط نور، بر پاست
مبعوث شد، بابای زهرا(س)، عمّ حیدر
بعثت شد آغاز فتوحی مثل خیبر
در سینه اش انوار کوثر،عطر یاس است
افسوس در بین خواصش ناشناس است
دین خدا را با زبانی تازه آورد
بر پیکر خشکیده جانی تازه آورد
آیات حق را در زمین تفسیر می کرد
او واژه واژه نور را تکثیر می کرد
خواندم زیارت نامه را هربار شنبه
این بغض دوری میشود تکرار شنبه
باران و دریا،آب مَهرِ دختر توست
خورشید برق کوچک انگشتر توست
تلفیق احساس و حیا و عقل هستی
تکمیل شد با مبعثت، یکتا پرستی...
موعود عالم زاده ی نسل محمد(ص)
احمد نبی و حلقه ی وصل محمد(عج)
اکنون بخوان با نام احمد مثنوی را
آری! بنوش این بیت های معنوی را...
#فرزانه_شفیعی
#آرزو_کبیری_نیا
#افسانه_سادات_حسینی
#عاطفه_جعفری
#نعیمه_آقانوری
#مریم_اسفندی
#معصومه_اسکندری
#محدثه_سادات_نبی_یان
#سارا_رمضانی
#فاطمه_پورحسن_آستانه
#راضیه_جبه_داری
#سیده_مرجان_ریاستیان
#شعر_جمعی
#عید_مبعث_مبارک☘🌸