پنجشنبه, 01 آذر,1403 |

دریا

| 1647 | 1

شعری از فرزانه شفیعی

با نگاه ترت به چشمانم
راه دریا به خانه پیدا شد
موج زد پشت موج غم رقصید
جذر و مد زمانه پیدا شد

طعمه شد عشق در دل طوفان
عقل راه نرفته را برگشت
ناخدا هم دوباره کم اورد
تور خالی شبانه پیدا شد

ماه گم شد درون دریا و
سرخی رنگ حوض با من ماند
قایق دوریت به گل خورد و
بعد آن هی نشانه پیدا شد


شوری روی گونه های من
بغض های نگفته ی با تو
حسرت دست ها و اغوشت
در میان ترانه پیدا شد


گریه کردم که کاش برگردی
نذر کردم که کاش در تورم ...
هر چه از تو به چنگ من افتاد
گریه ای بی بهانه پیدا شد

موج زد پشت موج غم رفت
بغض را هم چه ساده با خود برد
بعد طوفان چه ماند از شاعر
رد پایی زنانه پیدا شد ...
Article Rating | امتیاز: 3.5 با 2 رای


نظرات

امیرمحمد عسکرکافی

امیرمحمد عسکرکافی

08 خرداد 1396 01:05 ب.ظ

سلام
به نظرم شعر بسیار شعر قوی ای هست فقط به دو اشکال وزنی بر خوردم که اصلاحش سطح شعر رو خیلی بالاتر میبره
بند چهارم مصرع اول یه هجا کم داره مثلا به جای "شوری روی گونه های من" باید باشه "شوری روی گونه های مرا"
و بند آخر مصرع اول هم یک هجا کم داره مثلا به جای"موج زد پشت موج غم رفت " باید باشه "موج زد پشت موج، غمها رفت " که البته پیشنهاد های من به درد شعر شما نمیخوره و فقط خودتون میتونین این اشکالات رو برطرف کنین.
ولی واقعا از نظر من شعر قوی و محکمی بود.

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.