شعری از محمد صفری اقدم
ای آنکه من ندیده پسندیده ام تو را
شاید هزار مرتبه هم دیده ام تو را
آری هزار مرتبه در خواب های خوش
هم دیده هم ندیده پسندیده ام.تورا
شاید که من به خواب چنین دیده باشمت:
چونان شکوفه بوده ای و چیده ام تو را
اصلا چرا شکوفه؟ تو آن بوته ی گلی
که من تو را نچیده و بوییده ام تو را
بگذار اعتراف کنم ، من که بودم و
با چشم شاعرانه کجا دیده ام تو را :
آزر منم که با تپش دست های خویش
از مرمر خیال تراشیده ام تو را
آنگاه گوشه ای که هراس تبر نبود
با سینه ای دریده پرستیده ام تو را
#محمد_صفری