روز اول
دوره ی تکمیلی آفتابگردان ها، شاعران جوان و با استعداد شعر انقلاب موسسه ی شهرستان ادب، مضاعف بر پنج سال است که اقدام به برگزاری دوره های آموزشی شعر جوان انقلاب اسلامی می کند و در طول این دوره ها شاعران جوان از تمام نقاط ایران شناسایی شده و بعد از یکسال دوره آموزشی، با داوری دوباره آثار، شاعران محدودی به دوره ی تکمیلی راه پیدا می کنند.
مجتمع آدینه ی شهر تهران، روز نهم آذرماه میزبان اردوی اول دوره ی تکمیلی موسسه شهرستان ادب بود.
همانند اردوهای دیگر آفتابگردان ها، این اردو نیز متشکل از چندین کارگاه نقد، کلاس آموزشی و شب شعر است. نخستین کلاس آموزشی این اردو به موضوع " جریان سازی اخلاقی، اخلاق جریان سازی" اختصاص داشت که استاد علی محمد مودب، مدرس این کلاس بود.
علی محمد مودب، مدیر موسسه شهرستان ادب، اولین توصیه ای که به شاعران جوان در شروع کلاس کرد، مراجعت روزانه و مدد از قرآن بود. مودب ادامه داد: این روزها در مورد جنگ نرم بسیار می شنویم و همه ی جناح ها و افراد بر این باور رسیده اند که ما، به تولید بومی در حوزه ی فرهنگ نیاز شدید داریم و باید نیروهای مولد، حمایت شوند.
وی در ادامه به فضای آماده ی فرهنگی کشور اشاره کرد و گفت: این وضعیت آماده، از جهتی تکلیف، وظیفه و سختی هایی برای ما دارد و از جهت دیگر فرصت هایی نیز در پیش روی ما ایجاد می کند.
شناخت، گلوگاهی برای انجام کار فرهنگی خوب این شاعر شناخته شده به توصیف مراحل شکل گیری کار فرهنگی پرداخت و گفت: اولین مرحله در کار فرهنگی، شناخت است. شناخت اصلی ترین ثروت ماست، شناختی که منجر و منتهی به عمل شود. از دید علی محمد مودب، شناخت گلوگاهی ست که اگر کسی وارد این وادی شده و به شناخت خوبی از مسائل برسد، قادر خواهد بود تا آخر کار، به خوبی پیش رود. وی معتقد بود، شناخت رجال، چهره ها، شناخت جریان ها، شناخت قوت و ضعف خود و جبهه ای که در آن فعالیت می کنیم، از جمله زیر ساخت های رسیدن به شناخت محسوب می شوند.
ارتباط و تعامل، دومین مرحله ای بود که مدیر موسسه شهرستان ادب برای انجام کار فرهنگی شمرد. وی به شاعران جوان گفت، ما باید حواسمان باشد که اجتماع شویم و این میسر نیست مگر با ارتباط و تعامل. از منظر وی، سه نوع نیروست که در کار فرهنگی می شود با آنها ارتباط و تعامل ایجاد کرد، نیروهای همدل، نیروهای همراه و نیروهای هم نوع. با ارتباط و تعامل با این نیروها، میشود یار گیری کرد و این یارگیری باید تبدیل به یاری گری شود، به این معنی که تعامل باید دو طرفه باشد.
محبت، رازداری، اصول مورد نیاز برای کار فرهنگی
مودب گفت: از اوصول مورد نیاز که اهمیت بسزایی نیز در کار فرهنگی دارند، وجود محبت بین نیروها و رازداریست. در میدان فرهنگی، خصوصا در موقع بروز بحران، همیشه باید مسئولیت پذیر و آماده بود و برای پیشرفت در کارهای فرهنگی، باید با دشمن خود هم دوست شد. وی ادامه داد: امروز اگر ما دید تاریخی داشته باشیم، خواهیم دید که در حال حاضر در اوج عزت زندگی می کنیم و در عرصه ی مبارزه های فرهنگی، دشواری های نسل قبل را نداریم.
شاعر مجموعه ی "کهکشان چهره ها" در ادامه به سخنانی در حوزه ی ادبیات پرداخت . وی اذعان داشت که استخوان بندی تمامی شاخه ها در ادبیات جمع شده و به توصیه ی اکیدش، در حوزه ی ادبیات نباید به کارهایی چون غیبت، دروغگوئی دست زد و همیشه باید اخلاق هنری رعایت شود.
به گفته ی این کارشناس مذهبی، ما اگر میخواهیم سبک زندگی مان، اسلامی شود، باید تولیدمان نیز با این هدف همراه شود و این طبیعی ست که در بازار، عرضه را تقاضا ایجاد میکند و باید توجه داشته باشیم، چیزی که تقاضا را به وجود می آورد، کار فرهنگی ست.
او در ادامه آثار سبک زندگی را تشریح کرد که یکی از اثرات سبک زندگی این هست که تولید، اثرگذاری داشته باشد برای مثال، وقتی یک جوان لبنانی، مداحی های میثم مطیعی را گوش میدهد، یا عکس حضرت آقا را روی صفحه ی گوشی اش دارد، و یا یک فردی در کالیفرنیا، مداحی آهنگران را گوش میدهد، این به معنی قدرت است و نشان از تاثیرگذاری ست.
در ادامه ی بحث، ایشان اشاراتی به مهارتهای زندگی هم داشتند و اذعان کردند که مهارت زندگی، یکی از اصول بسیار مهم زندگی ست و زیر مجموعه هایی برای این عنوان میشود شمرد: مهارت مدیریت زمان، مهارت گفتگو، مهارت زندگی خانوادگی، مهارت اقتصادی، مدیریت عواطف
موضوعی که در این قسمت از سخنان این کارشناس مذهبی، توجه بیشتری داشت، مهارت زندگی خانوادگی بود که به زعم ایشان، این مهارت سر مجموعه ی دیگر مهارت هاست. حجت الاسلام زائری افزود، در گذشته به دلیل دور هم و نزدیک بودن خانواده ها، مفاهیم سبک و مهارت های زندگی، به صورت سنتی به نسل بعدی انتقال می یافت ولی در حال حاضر به دلیل وجود شکاف بین خانواده ها، این مفاهیم باید از طریق رسانه و آموزش انتقال یابند.
وی گفت: اگر به آموزه های دینی مان نگاهی بیاندازیم، خواهیم دید که خانواده، از جمله مقدس ترین مفاهیم است. روایت و احادیث متعددی در باب خانواده هست برای مثال نشستن در کنار خانواده، از اعتکاف در مسجد هم بالاتر است.
زائری با بیان اینکه اولین مهارت در زندگی خانوادگی، مهارت انتخاب است، گفت: مع الاسف، جوان امروزی هیچ آموزشی برای مدیریت عواطف خود نمی بیند. وی در ادامه به تشریح یکی از وجوه سبک زندگی پرداخت و گفت: ارتباط با دیگران، یکی از وجوه مهم در سبک زندگی به شمار می آید و برای ایجاد این ارتباط، توجه به اشتراک ها، علاقه ها، استفاده از نقاط ضعف بسیار مهم هستند و برای تاثیر گذاری در طرف مقابل باید از دو اصل احترام و تواضع پیروی کرد.
حجت الاسلام والمسلمین محمدرضا زائری، در بخش دیگری از سخنانش، با بیان اینکه اصطلاح سبک زندگی یک اصطلاح غربی است، اظهار داشت: گاهی سبک زندگی را با عبارت مهارت های زندگی و اخلاق کاربردی به کار می برند. یکی از مهم ترین مشکل آموزشی ما این است که مهارت های زندگی رابه دانش آموزان یاد نمی دهیم درحالیکه در کشورهای غربی از پیش دبستانی مهارت ها را تعلیم می دهند.
این کارشناس مذهبی با اشاره به اینکه در مدارس کشورهای خارج مهارت های فنی وشغلی آموزش داده می شود، افزود: مهارت هایی مثل گفت وگو و حل مسئله و مواجهه با مشکل که در تمام زندگی کاربرد دارد، باید آموخته شود.
وی تصریح کرد: گاهی منظور از سبک زندگی اخلاق کاربردی است و زیرمجموعه بحث های اخلاقی قرار می گیرد البته ایرادی ندارد که اینها را نیز جزو سبک زندگی بدانیم. اما باید دانست این اصطلاح از آغاز دهه 1950 میلادی وارد ادبیات علوم اجتماعی دنیا شد.
زائری افزود: سبک زندگی غربی در بستر تفکر لیبرال نگاه مادی گرایی و خرید و فروش اقتصادی شکل گرفته است و در صورت عدم توجه به این نکته نمی توان فرآیند فیلم و اسباب بازی در غرب را بررسی کنیم. با این تعریف، مجموعه گرایش ها و ترجیح ها در مصرف سبک زندگی در غرب مهم است.
این کارشناس مذهبی ادامه داد: اتفاقی که در سبک زندگی می افتد این است که الگویی ارائه می شود و دیگران سعی می کنند شبیه او شوند. از زنگ موبایل گرفته تا کفش و لباس و کتاب همه و همه شامل سبک زندگی می شود.
وی با بیان اینکه رابطه ایمان و عمل مهم است، خاطرنشان کرد: ایمان باعث شکل گیری عمل است و در مباحث مربوط به سبک زندگی آن باورها و درونیاتی که جنبه تئوریک دارد با مصرف که جنبه عملی دارد رابطه متقابل پیدا می کنند.
زائری با اشاره به اینکه مسئله تهاجم فرهنگی فقط مختص ما نیست، اظهار کرد: بسیاری از کشورهای دنیا مانند ژاپن نیز در معرض این تهاجم هستند. از سوی دیگر مسئله سبک زندگی شخصی است و بزرگترین تهدید این است که خیلی از موسسات و ارگان های ما بیانیه و همایش را چاره کار می دانند در حالیکه اگر خود اشخاص نخواهند، این کارهای فرهنگی اثری نخواهد داشت.
این کارشناس مذهبی با اشاره به اینکه احساس تعلق به دین هنوز در ما شکل نگرفته است، تصریح کرد: در حالیکه نسبت به بسیاری از پدیده های مادی زندگی احساس تعلق خاطر داریم و حاضر نیستیم به راحتی آن را از دست بدهیم. باید برنامه ریزان فرهنگی کاری کنند که مردم دین را متعلق به خود بدانند.
وی گفت: کاری که دشمن می کند این است که ما را ناخواسته از طریق استفاده از ابزارهای آن به تبلیغ کالاهای خارجی وادار می کند و به تبع آن به ترویح سبک زندگی غربی کمک می کنیم.
زائری عنوان کرد: کودکان ما پیش از مدرسه با عروسک ها و انیمیشن های غربی آشنا می شوند و وقتی 18ساله می شوند مثل دوست دارند خود را شبیه همان شخصیت ها کنند. امروزه کودکان در مهدکودک رها می شوند و انتظار داریم در انجمن اسلامی در دانشگاه ها اصلاح شوند.
این کارشناس مذهبی ادامه داد: نمونه عینی این ماجرا حجاب است چرا که کودکان از ابتدا با برنامه بزرگ شده اند و در سنین بالاتر رعایت حجاب برایشان دشوار است. نتیجه هم نشینی و انس و الفت با عروسک های خارجی باعث می شود که در بزرگی خود را شبیه به آن کنند.
وی عنوان کرد: غربی ها با دست گذاشتن بر تمایلات عاطفی و فکری انسان ها آن گونه که جوان ها را می خواهند تربیت می کنند امروزه نهادهای متولی سبک زندگی به همایش و کتاب و... می پردازند. در حالیکه ترویج سبک زندگی با رسانه و سریال و فیلم سینمایی صورت می گیرد و این ها است که باعث می شود نوع پوشش و حتی حرف زدن ما را شکل می دهد.
این کارشناس مذهبی با بیان اینکه . اساس سبک زندگی تولید ایجاد دسترسی به کالا است، افزود: نگاه ما در اکثر موارد واقع بینانه نیست در حالیکه بازار تابع تقاضا است و باید تقاضا را ما تعیین کنیم. رهبری یک تنه کاری کردند که مردم به سوی کتاب های دفاع مقدسی سوق داده شدند و از سوی دیگر بسیاری از نویسنده های دفاع مقدس ظهور کردند.
وی گفت: چیزی که باعث ایجاد تقاضا می شود، کار فرهنگی است و وقتی مطالبه ایجاد شد، سبک زندگی نیز شکل می گیرد.
زائری با بیان اینکه مهارت های زندگی تاثیر زیادی در موفقیت یا عدم موفقیت دارد، اظهار داشت: بسیاری از معارفی که برای سعادت دنیا و آخرت ما کاربرد دارد، اما به آن ها عمل نمی کنیم و دلیل موفقیت کشورهای غربی در بسیاری از موارد بهره گیری از این آموزه هاست.
این کارشناس مذهبی افزود: خیلی از این مهارت ها در زندگی طبیعی ما بوده ولی روانشناسان غربی آن را تدوین کرده اند. انتقال معارف به نسل بعد تا قبل ازاین به شکل سنتی منتقل می شد اما امروزه به دلیل گسست خانوادگی و از بین رفتن خانواده ها سبک زندگی از نسل قبل منتقل نمی شود. به همین دلیل مجبوریم این مهارت ها را از رسانه و آموزش فرابگیریم.
وی با تاکید براینکه هیچ نهادی در باورهای دینی ما به اندازه خانواده قدسیت ندارد، اظهار کرد: تا جایی که نشستن کنار خانواده محبوب تر از اعتکاف در مسجد است. بنابراین شیوه های آموزش ما در مدارس دینی نیست چون با وجود اینکه برای مثال از منظر اسلام نه دهم عبادت را رزق حلال شامل می شود، اما در سبک زندگی ما از این غافل شده است.
زائری با بیان اینکه در امری مانند ازدواج مهم ترین مهارت انتخاب است ، گفت: متاسفانه جوان ما چنین آموزشی برای مدیریت عواطف نمی بیند. اگر انتخاب درست باشد می توان در چارچوب خانواده تصمیم بگیریم.
این کارشناس مذهبی با اشاره به نحوه تعمال با دیگران به عنوان یکی از وجوه سبک زندگی تصریح کرد: در ارتباط گیری ها توجه به زمینه های مشترک و علاقه های طرف مقابل و شبیه سازی و استفاده از نقاط ضعف بسیار مهم است و برای تاثیرگذاشتن روی طرف مقابل از دو اصل تواضع و احترام باید استفاده کرد.
وی بیان کرد: در ارتباط گیری با مخالفان باید به دنبال نقاط مشترک بود و در تعامل با انسان ها باید به این توجه کرد که برخورد از موضع قدرت تاثیرمعکوس خواهد داشت.
و اما جلسه اول نقد شعر اردوی شهرستان ادب با حضور سعید بیابانکی و حمید شکارسری در سالن همایش مجتمع آدینه برگزار شد.
میلاد حبیبی اولین شاعری که بود که برای خوانش شعر خود پشت تریبون رفت. وی غزلی با مطلع ( ناقابل است پای غمت جان گذاشتن/ این شمع را مقابل طوفان گذاشتن) خواند.
در ادامه بیابانکی با بیان اینکه حبیبی با توجه به مدت کمی که شعر گفتن را شروع کرده با قدرت گام برمی دارد، اظهار داشت: اما من با غزل های این چنینی مشکل دارم چون به نظرم نه زبان و نه فضای تازه ای دارد و هر بیتش روایت مستقلی دارد. باید بعد از خواندن هر شعر از خود بپرسیم، چه چیزی از این شعر در ذهن من ته نشین کرد.
وی افزود: برای مثال در بیت (مجنون اگر حوالی لیلی است خانه ات/ دیوانگی است سر به بیابان گذاشتن) کشفی نمی بینیم. هم چنین در بیت (خوشبخت آن کسی که مرامش شبیه رود/ از خود گذشتن است و فراوان گذاشتن) اصطلاح فراوان گذاشتن معنادار نیست و حتما چیزی را باید باقی بگذارد.
شاعر کتاب «یلدا» تصریح کرد: متاسفانه غزل قالبی است که در شعر نسل جوان سایه انداخته و غزلی که شاعران می گویند، هیچ ارتباطی با دنیای امروز ندارد علی رغم اینکه از آن لذت می بریم. دلیل این لذت بردن ها سیطره چند صدساله شعر حافظ و سعدی و.. بر ادبیات است. وی خاطرنشان کرد: شعری که آقای حبیبی خواند شعر امروز نیست با اینکه شاعرش شاعر امروز است و همه فضاسازی هایش پیشانیمایی است. به عبارت دیگر این گونه غزل های برای شروع و تفنن و تمرین خوب است
بیابانکی با ارائه پیشنهادی به شاعران جوان خاطرنشان کرد: بیش تر شاعران جوان غزلزده اند. بنابراین باید قالب شکنی کنند و در قالب های دیگر توانایی خود را بیازمایند. مثلا به شعر نیمایی رجوع کنند که به ندرت در آن حرف تکراری گفته می شود چراکه قالب نو فضای نو ایجاد می کند.
شکارسری نیز دیگر منتقدی بود که به نقد شعر میلاد حبیبی پرداخت. وی گفت: به دلیل رهایی از تکرارگویی ها بود که در دو دهه گذشته تجربه هایی می بینیم که فضای غزل را به لحاظ اهمیت بیت در غزل و ... بررسی می کند و قالب هایی چون فراغزل و غزل نیمایی را ایجاد کرد. هرچند نتایج درخشانی نداشت اما پیشنهادهای خوبی ارائه و فقدان درونمایه را جبران کردند.
شکارسری درخصوص شعر میلاد حبیبی تصریح کرد: اینکه درون مایه غزل آقای حبیبی چه بود را نمی توان مشخص کرد. این غزل ژانری نداشت. به نظر من غزل های دهه هفتاد را بخوانید چون وحدت درونمایه را به ما می آموزد و شاعر هایی مثل سعیدمیرزایی تجربه های خوبی در این رابطه دارند.
این استاد ادبیات خاطرنشان کرد: بعضی بیت های غزل دارای معنای کامل نبود. مثلا بیتِ (در دل نشانده ایم کسی را که دلبر است/ چون دزد را به خانه نگهبان گذاشتن) در لایه اول خوب است اما از این بیت تعبیرهای دیگری چون عرفانی و... نمی توان دریافت کرد..
سیدجواد میرصفی نیز شاعر بعدی بود که غزلی عاشورایی با این مطلع قرائت کرد: (ساقی و ساغر ومینا و خم و باده حسین/ مصحف و ذکر و دعا سبحه و سجاده حسین).
بیابانکی با اشاره به شعر میرصفی اظهار کرد: این شعر فرمی نسبتا ابتکاری داشت با یک ردیف و تعویض قافیه. از نظرآوایی نیز در جاهایی قافیه های غیرملفوظ است هم قافیه شده اند. طبیعتا کسره با هاء هم آوا نیست و درباره غلط یا درست بودنش نظری نمی دهیم بلکه نکته مهم این است که اینگونه قافیه ها بار موسیقایی را منتقل نمی کند.
شکارسری نیز در ادامه گفت: بعضی موقع مخاطب تحت تاثیرموضوع شعر قرار می گیرد. یعنی موقعیت به لحاظ روانی شما را تحت تاثیر قرار می دهد و باعث لذت می شود. و با تغییر فضا آن لذت سابق به خواننده دست نمی دهد. در شعر آقای میرصفی هم چنین اتفاقی افتاده بود و بعضی ابیات عملا تکرار مضمون بود و بعضی ها هم اتفاق تازه ای نداشت. یادمان باشد که اینها مصداق شعر هیاتی اند و مخاطب بدون اینکه مخاطب جدی ادبیات باشد می خواهد صرفا تحت تاثیر عاطفی قرار گیرد.این گونه شعرها در هیات کاربرد دارد و از فکر، صورخیال و فرم و بداعت خالی است.
بیابانکی نیز ادامه داد: عدم وجود فضا باعث شده این شعر خلق و کشفی نداشته باشد. در این شعر حتی اگر چند بند هم به آن اضافه شود، اتفاقی نمی افتد.
شهریار شفیعی نیز سومین شاعری بود که شعر سپید خود با درونمایه دفاع مقدس را این گونه شروع کرد: (سیم خاطره ها که اتصالی پیدا کند/ فرش هم می تواند صندلی برفی باشد/ شوکی که توی سرت می افتد/می آید/ می آید/ می رسد به انگشتت/ همانی که روزی ماشه را اشاره می کرد)
بیابانکی با اشاره به اینکه شعر کاملا دارای فضا بود و در ذهن من شنونده رسوب می کند، گفت: البته آن جا که می گوید از نظر زبانی اشکال دارد و عبارت (ماشه را اشاره می کرد) باید تغییر کند.
شکارسری نیز درخصوص شعر شفیعی افزود: نیما در شعر به دیدن تکیه می کند چنانکه انگار پیش از او شاعران نمی دیدند. در شعر سنتی ما مضامین پیشین را می بینیم و از آن کشف ها مضامین تازه خلق می کنیم. از سوی دیگر جذابیت آوایی در متن شعر باید توجه شود و موسیقی به وسیله خیال نهفته در شعر تامین شود.
(تو صبح روشنی و من شبی که خاموشم/ مبارک است که آخر شدی هم آغوشم) مطلع غزلی عاشقانه ای بود که معین اصغری آن را قرائت کرد. بیابانکی پس از خوانش این شعر گفت: در شعر آقای اصغری مطلع توقع ما را بالا برد تا با شعر خوبی مواجه باشم. قالب غزل سنتی ما بیت مدار است و هرچه به سمت شعر امروز می رویم. فضای واحدی شکل می گیرد. در شعرهایی از این دست که اگر قافیه و حوصله اجازه دهد، پایان بندی اش دست شاعر است چون ساختاری ندارد و براساس تداعی آزاد می توانند ادامه داشته باشد.
شکارسری نیز گفت: در یکی از ابیات کارکرد خوبی از کلمه (گذشت) استفاده کرده است. این صنایع راه های نجات غزل اند و آخرین تیرهای ترکش شاعر هستند تا غنای شعر را بیفزاید.
حمید روشنایی غزلی با موضوع مادر با این مطلع خواند: (بعد؛ از تو می پرسم باز دوستم داری. هم چنان که میخندی زیر لب بگو آری)
بیابانکی با بیان اینکه این غزل می توانست یکدست باشد اما نشده است، گفت:فروغ فرخزاد شعری از زبان مادر دارد. باید آن را خواند تا فهمید چه چیزهایی را می توان وارد شعر با موضوع مادر کرد. اگر شاعر در این غزل جزیی نگرتر بود، موفق تر عمل می کرد چراکه حرف های عاطفی کلی قوت شعر را گرفته است.
شکارسری در ادامه خاطرنشان کرد: تیپ سازی مشخصه سنت است چون بیان ها کلی است و به همین دلیل معشوق ها تا سال ها در ادبیات یکسانند. در شعرها اگر از تیپ ها فاصله بگیریم اتفاق شاعرانه رخ می دهد. این شاعر از تکنیک هایی استفاده کرده که مخاطب را درگیر متن می کند کاری که فرمالیست ها می کنند و بعضی از بیت ها دقت بیش تری می خواهد.
آخرین شاعری که شعرش مورد نقد و بررسی قرار گرفت، رحمت غلامی بود. وی غزلی با این مطلع خواند: (شرشر باران و مقصد بی نشان و تاکسی/ کم شدی توی خودت توی زمان و تاکسی).
بیابانکی خاطرنشان کرد: به دلیل عدم تجانس فضا و قالب در این شعر با نوعی شعر کاریکاتوری روبرو هستیم و اگر در قالب های دیگر سروده می شد، موفق تر بود. در واقع معیار زیبایی شناسی شعر سنتی توازرن و تقارن است. به همین دلیل غزل برای انعکاس درست جهان درهم امروزی شانس را کم می کند در واقع شاعر می خواهد موضوعی کاملا روزمره و پیش افتاده را با زبانی منظم بیان کند و همین تناقض باعث اذیت خواننده می شود.
شکارسری با بیان اینکه شاعر مشروطه فکر می کرد اگر دایره لغاتش را نو کند، شعر نو می شود، گفت: کسانی که می خواهند در روزگار ما غزل بگویند باید بپذیرند این قالب و فضا امکان انعکاس دنیای امروز را کم می کند. فضا یک فضای از هم گسیخته می شود و عملا در آخر کار قالب شکنی می کند.