پنجمین کارگاه نقد سومین اردوی دوره ششم آفتابگردانها با حضور محمدکاظم کاظمی، میلاد عرفانپور و زهرا محدثیخراسانی برگزار شد.
نجمه سادات عزتی از قم، اولین شاعری بود که به شعرخوانی پرداخت: «تشنه ماندی که آب را ببری برسانی به کودکان حرم/ ساقی کربلایی و از تو تشنهتر نیست در میان حرم... » کاظمی گفت: «زاویه دید این شاعر که اسطوره را مورد خطاب قرار داده و خود را حاضر در صحنه فرض کرده و او را دیده، عاطفۀ شعر را بیشتر کرده است. هرچه بیان شعر صمیمیتر و از نزدیکتر باشد عاطفۀ شعر و صداقت آن را بیشتر میکند. استفاده از کنایههای مرتبط با آب مثل دل به دریا زدن و از این قبیل کنایهها نیز به زیبایی و صمیمیت کار افزوده است. در یک بیت هم بهخوبی از آرایۀ واجآرایی استفاده شده بود.» عرفانپور اظهار داشت: «بهطور کلی خیلی خوب بود؛ اما انتظار میرود شاعر نسبت به جزئیات شعر خود سختگیرتر باشد. با توجه به وزن دوری شعر، برخی مصرعها با حشو مواجه شده بود و جای قافیۀ میانی، جناس و... نیز در این غزل خالی بود.»
شاعر دوم زهرا مهنی از کرمان بود و شعری سپید خواند: «پاییز/ خسخس/ کمی اناردانه بیاورید تب کرده است شعرم/ نصفالنهارتان را میل بفرمایید عالیجناب... » کاظمی دربارۀ شعر او گفت: «اگرچه شعری سپید شنیدیم، اما در بعضی بندها به وزن بر میخوردیم.» عرفانپور با بیان اینکه طبق پژوهشها سه گونه شعر سپید داریم، گونههای شعر سپید را اینطور تعریف کرد: «یکی بر موسیقی و روابط کلمات تاکید دارد، دومی به زبان گفتار نزدیک و شبیه مکالمات روزمره است و نوع سوم گونهایست که هم شیوایی نوع دوم و هم زیبایی و موسیقی نوع اول را دارد و این شعر جزء دستۀ سوم است.» محدثیخراسانی گفت: «در تعریف شعر سپید گفته اند: آن شعریست که بخشهایی از شعر را برعهدۀ مخاطب بگذاریم و شعر ایشان مصداق این تعریف بود.»
سومین شاعر معصومه اسکندری از کاشمر بود که یک مثنوی نبوی خواند: «فصلی از نور ورق خورد و زمان روشن شد/ به زمین آمدی و چشم جهان روشن شد... » کاظمی گفت: «این مثنوی خوب، مثنویهای استاد معلم را در ذهنم زنده کرد. مثنوی یکی از قالبهای پر ظرفیت شعریست که مغفول مانده. در مثنوی قافیه و ردیف خیلی مهم است و باید با دقت انتخاب شود.» عرفانپور ادامه داد: «کار تضمین این است که مخاطب را از یک فضا وارد فضای دیگر کند. در تضمین مصرعهای حافظ این اتفاق به خوبی افتاده بود؛ چون مخاطب را از فضای مذهبی به فضای عاشقانه میبرد اما در تضمین های قرآنی جای این اتفاق خالی بود. همچنین تضمین مصرع باید از شعرای درجۀ یک و طراز اول باشد و تضمین از شاعران درجه دو و سه که در سطح خود شاعرند کمکی به شاعر نمیکند.» او افزود: «در مثنویهای موفق همیشه از قوافی نادر استفاده میشود و باعث اثرگذاری بیشتر کلام خواهد شد.»
فرزانه شفیعی چهارمین شاعری بود که برای شعرخوانی پشت تریبون قرار گرفت: «فرقی ندارد روز، هفته، ماه یا سال، او چار فصل سال را دنبال نان است/ گم میکند لبخندهایش را میان هر اتفاقی که پر از قید زمان است...» کاظمی ضمن تحسین شعر جای اشعار اجتماعی را در فضای ادبی کشور خالی دانست و گفت: «در گذشته شعر بین دو ژانر عارفانه و عاشقانه در حرکت بود. امروز نیز بین دو قطب آیینی و عاشقانه در حرکت است و بعد اجتماعی همیشه مغفول مانده. شعر اجتماعی فراتر از شعر عاشقانه است چرا که ما از دوستداشتنی والا تر از عشق یک نفر سخن میگوییم.» عرفانپور ضمن موافقت با استاد کاظمی، بیان کرد: «این شعر خاطره شعر استاد کاظمی با ردیف در دستت با موضوع کودکان کار را در ذهن من زنده کرد. از ویژگیهای این شعر زبان خوب و روانش بود اما قافیهها مبتکرانه و خلاقانه انتخاب نشده بودند.»
شاعر بعدی، سمیه صفدری بود که مطلع غزلش وامی از شعر حسن دلبری بود و بعد: «تو آمدی که به دستم بهانهای بدهی/ دوباره دره قلبم خدا خدا افتاد... » کاظمی گفت: «اگر در شعری مطلع تضمین باشد، و به ویژه شعر مختصر باشد، سهم تضمین پر رنگتر از سایر ابیات خواهد بود و این برای شاعران توانمند خوب نیست.» عرفان پور نیز اشاره کرد: «زبان، خیال و شبکههای معنایی خوبی در این شعر وجود داشت اما استفاده کامل از ظرفیت ردیف این شعر اتفاق نیفتاده. و باید سعی کنیم از همۀ ابعاد ردیف در شعرمان استفاده کنیم.»
عذرا رشیدنژاد آخرین شاعری بود که به شعرخوانی پرداخت و ترانهای تقدیم به جانبازان شیمیایی کرد: «از اون روزی که گفتم آب بابا/ تو هم رویا و هم کابوس بودی/ یه دور ساده مثل چرخۀ آب/ میون ابر و اقیانوس بودی... » این شعر مورد توجه اساتید شعر واقع شد و کاظمی گفت: «نکاتی که درباره قافیه مثنوی بیان کردیم در این شعر به منصۀ ظهور رسیده. علاوه بر این موضوع نیز ارزشمند و عالی است.» عرفانپور نیز قدرت همذاتپنداری شاعر را تحسین کرد.