شب اول اردو، وقتی آفتابگردان های دوره هفتمی کم کم با یکدیگر آشنا شده بودند و دست دوستی و مهر میدانند در اولین کارگاه نقد حاضر شدند تا ضمن شنیدن شعر از دوستان تازه ی خود، از نقد کارشناسان استفاده کنند
کارگاه نقد با حضور کارشناسان بزرگوار محمدحسین نعمتی، مریم کرباسی و حسن صنوبری برگزار شد.
اولین شاعری که در این کارگاه به قرائت شعر خود پرداخت متین روحی از استان گیلان بود و غزلی خواند با مطلع:
در هجوم سایه های سرد زندانی شدم
باز هم درگیر یک دنیا پشیمانی شدم
محمحسین نعمتی در خصوص این شعر بیان کرد: این غزل بسیار خوب بود و نوع اجرای شعر توسط شاعر خیلی مناسب بود اما شاعر گاهی در سرایش محافظه کارانه رفتار می کند و موفق نمی شود که جسورانه شعر بگوید و به کشف های جدید بپردازد و باید به این موضوع توجه شود.
مریم کرباسی نیز در نقد این شعر گفت : وقتی ردیف و قافیه در شعر آسان باشد و شاعر را در مسیر سرایش به راحتی پیش ببرد باید خیال و عاطفه و مضمون و عناصرهای دیگر شعر قوی باشد تا شعر متفاوت و تازه تر شود
شاعر دیگری که برای نقد حاضر شد خانم راضیه مظفری از قم بود که غزل
نمی دانم به دستت می رسد این نامه ها یا نه
اگر هم می رسد میخوانی اشعار مرا یا نه
را قرائت کرد.
و مریم کرباسی ضمن تحسین روانی و حس خوبی که در شعر جریان داشت اظهار کرد : شاعر از پس مضمون خوب بر آمده است و کلمات سر جای خود نشسته اند اما باید به کشف های بدیع نیز توجه کرد
محمد حسین نعمتی این شعر را این گونه نقد کرد: لحن یا نحو غزل خیلی مهم است و در این شعر هم خیلی زیبا بود شاعر از ردیف متفاوتی استفاده کرده و کارکرد قافیه ها تغییر پیدا کرده و به ارکان جمله تبدیل شده است و این از نقاط قوت این شعر بود.
حسن صنوبری در رابطه با شعر راضیه مظفری معتقد بود که باید در اشعار توجه داشت که دائم سنگر دفاعی حفظ نشود و جای جسارت و هجوم خالی نباشد تا شعر زیبا تر شود.
لیلا علیزاده از تهران سومین شاعری بود که به قرائت شعر پرداخت. او غزلی خواند با این مطلع:
به جز پاییز فصل تازه ای در روزگارم نیست
نمی خواهم بهار دیگری وقتی بهارم نیست
محمد حسین نعمتی گفت شعر بسیار خوب تمام شد ولی شاعران توجه کنند همان اندازه که شعر دارای پایان بندی خوب باشد نیاز به شروع زیبا هم دارد
و در هر شعر کلمات باید در جای مناسب خود قرار بگیرند
محنا امیری از کرمانشاه با شعربا مطلع
گرچه هنوز خاطره ای در غبار بود
یک عمر سخت آینه چشم انتظار بود
به جمع دوستان خود پیوست.
مریم کرباسی شاعر کتاب خبرهای خوب بیان کرد با وجودی که شاعر مدت کوتاهی ست کار خود را شروع کرده ولی شعر قابل تحسین است و گفتن شعر آیینی واقعا توفیق میخواهد اما باید توجه کرد در شعر آیینی نیز مانند شعر آزاد باید کشف و اتفاق های تازه رخ بدهد و از کلیشه ها دوری کرد. و متذکر شد که دوستان باید سعی کنند بیشتر اشعار بزرگان را مطالعه کنند.
محمد حسین نعمتی در ادامه نقد این شعر گفت که شعر نوعی انشا است و باید حرفی را که می خواهید بگویید به بهترین شکل بسرایید.
سمیه ایمانی از کازرون شاعر بعدی بود که در جلسه نقد حاضر شد و شعر او این چنین شروع شد :
تورا چطور در این ذهن خسته قاب کنم
چقدر منتظرت بوده ام حساب کنم؟
محمد حسین نعمتی به نقد این شعر پرداخت: همان قدر که در لحظه سرودن نباید محافظه کار بود برای انتشار شعر باید خیلی دقت کنیم و سخت گیر باشیم تصویر در این شعر خیلی خوب درخشید و شاعر به دنبال مضمون های جدید بود.
ما خیلی اوقات مشاهده کرده ایم که در غزلی بیت های خوب در میان چند بیت متوسط گم شده است و یا در کتابی شعرهای خوب بین شعرهای متوسط گم میشود و باید به این موضوع بسیار توجه داشت
خدیجه حلیمی از شیراز نیز شعری خواند با این مطلع:
در واژه ها آهسته می میرد بغضی که درگیر گلوبند است
ابری که تا بر گونه ام بارید دردی شد و هی بوسه زد بر دست
مریم کرباسی کارشناس اصفهانی این کارگاه گفت: چون شعر فاقد ردیف است آن طور که باید به سر انجام نرسیده است. اما شعر نقطه های خیلی روشنی دارد و تصویر پردازی آن هم زیاد است.
حسن صنوبری در ادامه نقدها اظهار داشت: شعر بسیار جسارت داشت که شامل سطرهای خیلی درخشان و تصاویر نو و تازه بود اصطلاحات به کار رفته دلنشین بود و شاعر آزادانه مضمون خود را بیان کرده بود.
جلسه پربار و گرم ادامه داشت که شیما جایز از تهران برای قرائت شعر خود حاضر شد و غزلی ا این مطلع خواند:
نشسته گوشه صحنت دلی که آشوب است
دلی که چشم امیدش به لطف محبوب است
مریم کرباسی که خود شاعر شعرهای رضوی بی مثالی است در نقد این شعر این گونه حاضر شد : انتظاری که از شعر رضوی دارم برآورده شد. بیت های خیلی خوبی به چشم می خورد و تنها باید به پایان بندی توجه بیشتری شود.
اعظم معارف وند از قم با شعر بسیار زیبایی با این مطلع در کارگاه حضور پیدا کرد:
شبی ابری شدم سجاده را با بغض وا کردم
به باران زلال چشم هایم اقتدا کردم
این شعر خیلی احساسات آفتابگردان ها را برانگیخت و بسیار زیبا جلوه کرد. و کارشناسان ضمن تذکر چند نکته ی جزئی برای قوی تر شدن شعر به تحسین و تشویق شعر پرداختند.
هانیه محمدی از گیلان در دقایق انتهایی کارگاه شعری با این مطلع را برای نقد خواند:
دستت گرفته بر سرم چتر نهانی را
پس میزند باران دور از مهربانی را
محمدحسین نعمتی مدیر انتشارات شهرستان ادب گفت: در این شعر قافیه ما را دنبال خودش میبرد پس سوال پیش می آید که شاعر کجای شعر است توجه کنید که غزل نباید تحمیل کند کجا برویم اما این شعر جسارت و خلاقیت داشت که قابل تحسین است
نیلوفر ناظری از قزوین آخرین شاعری بود که کارشناسان به نقد شعر اوبا این مطلع نشستند:
من حال این روزامو میفهمم
برعکس تو اصلا نمیخندم
خوشحالی با پای خودم میرم
از اینکه دارم ساک میبندم
محمد حسین نعمتی اظهار کرد: عاطفه در این شعر بسیار عمیق بود و ناگهان های زیادی داشت. اما نکته قابل اهمیت این است که معمولا در این گونه شعرها نمی شود موفق شد و سرانجام ندارد.اما پیشنهاد میدهم ترانه های موفق خارجی بخوانید
و تجربه های جدید در شعر کلاسیک هم داشته باشید.
حسن صنوبری مدیر دفتر رسانه شهرستان ادب در آخرین نقد بیان کرد: زبان شعر محاوه و ترانه پوششی بر شعر قرار می دهد که نمی شود فهمید شعر به کجا میرود و مسیر آن گم میشود.و نباید سال های اول شاعری را با این گونه اشعار شروع کرد. و باید این موضوع را مد نظر قرار داد که بهترین ترانه ها را شاعری گفته که در عوالم دیگر خوب سیر کرده باشد.
پس از اتمام کارگاه نقد آفتابگردان های دوره هفتمی، کارشناسان محترم به شعرخوانی پرداختند و به عنوان حسن ختام این برنامه ی خوب و موثر وجود آفتابگردان ها را سرشار از بیت های خوب کردند.