شاعرها از هر چه که بگذرند، از نقد شعرهایشان به سادگی عبور نخواهند کرد! میتوان گفت هر نشست شاعرانهای گذشته از دید و بازدیدها و گفت و شنودها یک فرصت مغتنم دیگر هم در اختیار شاعر میگذارد که موهبتی نیست جز دریافت بازخوردهای مخاطبین شعرآشنا و شعرفهم از دریچهی نگاه اساتید و بزرگان. و چه لذتی بالاتر از اینکه ذرهبین بگذارند و شعرهایت را بیت بیت به تماشا بنشینند؟
عصر دوشنبه، نوزدهم تیرماه ۱۳۹۷ خورشیدی نیز چنین روز شاعرانهای را برای تعدادی از بانوان آفتابگردانی دوره هفتم رقم زد.
ده شاعر از آفتابگردانهای دوره هفتمی دردومین کارگاه نقد اولین اردوی آموزشی خود که در مجتمع آدینه برگزار شده بود، شعرهایشان را پشت تریبون آوردند و در معرض نقد و کارشناسی دکتر محمدحسین نجفی، دکتر ابراهیم اسماعیلی اراضی و خانم عالیه مهرابی گذاشتند.
اولین شاعری که از شهر مقدس قم پشت تریبون قرار گرفت، شهره انجمشعاع بود که غزلی با مطلع:
باز از نگاه پنجره باران چکیده است
ابری تمام کوچهی ما را دویده است
قرائت کرد.
آقای دکتر اسماعیلی، به تشویق برخی از ابیات پرداخت و دکتر نجفی، بیان غیر مستقیم یکی از ابیات را به عنوان نقطه قوت شعر، تحسین کرد. خانم عالیه مهرابی نیز به تغییر ناگهانی فضا در بیت آخر غزل اشاره کرد.
دومین شاعری که به شعرخوانی دعوت شد، فاطمه غلامی از شهر تهران بود که غزلی رضوی را برای خوانش انتخاب کرده بود؛ غزلی با مطلعِ
به حال در به دریهای خود رها ماندم
شبیه طفل یتیمی به کوچهها ماندم
مصرع پایانی شعر، «قطار رفت ولی من دوباره جا ماندم» با تشویق مکرر حضار مواجه شد.
ابراهیم اسماعیلی اراضی ضمن تشویق شعر قرائت شده، تلاش مشهود شاعر را برای سر زدن به فضاهای تازهی ناخودآگاه -که در تک تک ابیات به وضوح دیده میشد- تشویق کرد. دکتر اسماعیلی تاکید داشت شاعر این غزل تلاش کرده با بهرهگیری از فرمهای مختلف ارائه، تخیل مورد نظرش را شکل بدهد؛ بنابراین جای تبریک دارد که فاطمه غلامی صرفا به محتوا و عاطفه محدود نبوده و خلاقیت های فرمیک هم داشته است.
عالیه مهرابی، به فاطمه غلامی بابت این که در حیطه شعر آیینی قدم زده است، تبریک فراوان گفت. همچنین فاصله گرفتن از عناصر تکراری در شعر رضوی، مثل گنبد، کبوتر و... را از ویژگی های مثبت شعر این شاعر آفتابگردانی بیان کرد.
دکتر نجفی هم به عنوان نکتهی پایانی گفت: حدیث نفس در این غزل باعث شده تا شعر از صمیمیت خوبی برخوردار باشد.
سومین شاعر آفتابگردانی که از زایندهرود اصفهان به جمع شاعرانهی آفتابگردانها پیوسته بود، خانم بتول محمدی بود که غزلی با این مطلع قرائت کرد:
تا بغض هایم گریهی درمان بگیرد
باید دم صحراییِ باران بگیرد.
دکتر محمدحسین نجفی، ضمن تشویق غزل بتول محمدی، به نکاتی در رابطه با وزن و موسیقی شعر اشاره کرد: وزن خیزابی و کوتاه در این شعر اجازه میدهد تا حرفها صریحتر زده شوند. و از آنجایی که گاه نمیتوان حرفهای بیشتری را در قالب این وزن کوتاه جای داد، شاعر بیشتر به صراحت شخصی و حرف دل خودش بازمیگردد. در فضای شعری امروز که همه معمولا وزن بلند را برای آزادی در سرایش انتخاب میکنند، وزن کوتاهی مانند وزن این شعر، می تواند از مقبولیت بیشتری برخوردار شود.
عالیه محرابی نیز با تشویق جسارت شاعر در انتخاب موضوع گفت: همین که شعر شما در مسیر اهلبیت قدم گذاشته اتفاق بسیار ارزشمندیست. اما لازم است در صورتی که از ردیف و قافیه دم دستی استفاده میکنید، اتفاقی جدید یا کشفی تازه را در زبان شعر رقم بزنید. شاعر باید در پیرامون خویش جستوجو کند و مضامین تازه به دست بیاورد. کلمات در این شعر رها هستند. شعری محکم است که هیچ کدام از واژگانش را نتوان از آن جدا کرد و با واژهی دیگری جایگزین نمود.
الهه سلطانی از شاهدیه استان یزد، چهارمین شاعری بود که پشت تریبون ایستاد و غزلی با این مطلع برای حاضرین خواند:
تو رفته ای و مانده در این خانه سیاهی
برگرد که سخت است چنین چشم به راهی
دکتر اسماعیلی اراضی پس از شنیدن این شعر به تشویق الهه سلطانی پرداخت و گفت: جای بسی خوشحالی ست که شاعر این شعر با مقولهی وزن، بسیار راحت و صمیمی برخورد کرده است و کاری کرده تا موسیقی خصوصا در ابیات اول زیبا و گوشنواز احساس شود. با توجه به این که تنها دو سال به سرودن شعر مشغول بودهاید، درخشش خوبی در این عرصه داشتهاید.
پنجمین شاعر آفتابگردانی، مهدیه مهر گلدسته از شهر رشت بود که قبل از خوانش شعر خویش، با لبخندی به کارشناسان گفت: خیلی دوست داشتم هر سه غزلی که برای دفتر شعر ارسال کردهام نقد و بررسی شوند، چون معتقدم سرنوشت شعری من به نقد امروز شما بستگی دارد!
مطلع غزل مهدیه مهرگلدسته چنین بود:
شکوه ام از نظر اهل زمین تکراری ست
سوزهای جگرم هم به یقین تکراریست
خانم مهرابی، زبان صمیمی و ردیف خاص شعر را تحسین کرد و گفت: زبان صمیمانه کمک میکند تا عاطفه و حس در حد مطلوبی باقی بماند.
دکتر نجفی هم ضمن تشویق خانم مهرگلدسته، گفت: با توجه به اینکه شاعر تجربهی اندکی در سرودن شعر دارد، جسارت زیادی داشته و بیش از اندازه به خودش سخت گرفته است. خوب است که در ابتدای مسیر شاعری، برای تمرین بیشتر و کسب تجربه، قافیه و ردیف های آسانتری را انتخاب کنیم.
دکتر اسماعیلی اراضی هم در ادامه گفت: تجربیات وقایع نگارانه (وقوعیه) به صرف نگارش یک تجربهی زیسته خوب اند، اما نباید ما را از عناصر اصلی لازم در شعر دور کنند. نباید از شاعری کردن به سمت تفنن حرکت کنیم.
در مورد یکی از واژگان حاضر در شعر خانم مهرگلدسته بحث مفصلی در گرفت. دکتر نجفی به واژهسازیهای سعدی اشاره کرد و خانم مهرابی در تایید حرف ایشان گفت: واژهسازی در نوع خودش امری بسیار ستوده است، اما لازم است با بیان مناسبی هم همراه باشد.
ششمین شاعری که برای قرائت شعرش پشت تریبون ایستاد، زهرا علیزاده از تهران بود که غزلی با این مطلع خواند:
کسی باور ندارد غربت یک رود تنها را
که با حسرت تماشا می کند از دور دریا را
دکتر اسماعیلی اراضی از خانم علیزاده پرسید چند وقت است شعر میسرایید؟ و پس از شنیدن پاسخ "دو سال" سرش را به نشانه تایید تکان داد و گفت: به نسبت تجربه کوتاه شعری، شعر بسیار خوبی است. از نقاط مثبت شعرتان این است که وزن و قافیه کمتر برای زبان مزاحمت ایجاد کرده اند.
دکتر محمدحسین نجفی، شاعر مجموعه بهارخواب گفت: اقداماتی که شاعر انجام داده، به امروزی شدن زبان بسیار کمک کرده است. شعر به سمت زبان امروز پیش رفته و از محاسن بسیاری برخوردار است، و از همین رو مخاطب را به حسرت وامیدارد که ای کاش این غزل در پنج بیت خلاصه نمیشد، زیرا قابلیت بسط و گسترش بیشتری داشت.
خانم عالیه محرابی نیز غزل زهرا علیزاده را ساده و روان دانست و از اتفاقات خوبی که در شعر او رخ داده بود صحبت کرد. همچنین به شاعر توصیه کرد در رابطه با جا به جایی ارکان در بیت پایانی تجدید نظر داشته باشد.
فاطمه بلوچی از استان کرمان، هفتمین شاعری بود که شعر خود را با این مطلع به کارشناسان و حاضرین جلسه ارائه داد:
در بغض سنگین گلوگاهم نمیگنجد
وقتی درون سینهام آهم نمیگنجد
دکتر اسماعیلی اراضی، خطاب به شاعر پرسید: چند وقت است که شعر مینویسید؟ و پس از دریافت پاسخ گفت: برای کسی که دو سال شعر میگوید، شعر بسیار خوبی است. جسارت این غزل را به خاطر ردیف و قافیهی سخت و مواجهه با تجارب جدید تحسین میکنم. هر چند ردیفی که انتخاب کردهاید در کنار این قافیه تا حدی دست و پاگیر شده است.
خانم عالیه مهرابی، شاعر برجسته یزدی نیز شعر فاطمه بلوچی را تحسین کرد و گفت: وقتی فعلی را به عنوان ردیف پایانی انتخاب میکنیم، خوب است تلاش کنیم طوری این گزینش را انجام بدهیم که توانایی ساخت افعال مرکب را نیز داشته باشیم. چنین انتخاب هوشمندانهای میتواند هر شعری را از افتادن به ورطهی تکرار نجات بدهد.
دکتر محمدحسین نجفی، در پایان نقد شعر فاطمه بلوچی گفت: باید توجه داشته باشیم انتخاب ردیف جدید ما را به مضامین جدید برساند، نه اینکه به تکرار در مضمون بیفتیم.
مستانه آقاخانی از تهران، متولد ۸۱، آخرین شاعر آفتابگردانی جمع بود که پشت تریبون ایستاد و
چهارپاره ای را که یک ماه بعد از شهادت شهید حججی نوشته بود برای حاضرین قرائت کرد:
نامهای جدید شیطاناند
جبهة النصرة، طالبان، داعش
راه تو راه حیدر کرار
با خوارج نمیکنی سازش
این چهارپاره با تشویق مکرر شاعران مواجه شد. عالیه مهرابی، ضمن تحسین مستانه آقاخانی گفت: واقعا جای تبریک دارد که با این سن به چنین محتوا و موضوعات زیبایی دست یافتهاید. ای کاش این محتوای زیبا در ظرف زیباتری هم قرار میگرفت و از شعارسرایی در بعضی ابیات دوری میکردید.
وقتی به این زیبایی با کنار هم قرار دادن واژه لاله در کنار شعار لا اله الا الله واج آرایی داشته اید، مشخص است که می توانید شعریت را در سطرهای دیگر نیز افزایش دهید.
دکتر اسماعیلی اراضی نیز در پایان گفت: اگر بندهای این کار را با هم مقایسه کنیم متوجه می شویم چه اتفاقی افتاده. گویا خانم آقاخانی نگران بودهاند مخاطب نفهمد چه میخواسته بگوید و گاه بین بندها مستقیمگویی کرده است. با این حال شعر ایشان پرداخت محکم و اندیشهی پرمغزی دارد.
* از جنبههای مثبت جلسه نقد امروز، نکات آموزشی مفیدی بود که اساتید با مخاطب قرار دادن همهی آفتابگردانها آنها را بیان میکردند. در پایان چند سطری از این نکات کارگاهی را با هم میخوانیم:
۱. زبان به مثابهی گفتار و نوشتار:
ابراهیم اسماعیلی اراضی به نکته مهمی در حیطه زبان شعر اشاره کرد که به بیان وی متاسفانه گاهی در اشعار برخی از شاعران نامدار نیز دیده میشود: در زبان نوشتاری فعل ماضی و ماضینقلی دارای دو ساختار متفاوت هستند و هر کدام از آنها موسیقی خاص خودشان را دارند. بنابراین تنها به صرف این که ما در زبان گفتار این دو شکل فعل را شبیه به هم تلفظ میکنیم، نباید ما را مجاب کند که در شکل نوشتاری هم از آنها به صورت یکسان استفاده کنیم.
۲. بیان والا، بیان نازل:
عالیه مهرابی، در صحبت کوتاهی راجع به زبان شعری، بر اهمیت "نوع بیان شعر" تاکید فراوان داشت. او برای تصریح موضوع با ذکر یک مثال گفت: ما برای اشاره به امام، از سه واژهی ارباب، شاه و مولا استفاده میکنیم اما گاه از خودمان میپرسیم کدام زیباتر است؟ کدام واژه از زبان نازل دورتر بوده و بیان والاتری دارد؟ توجه به بیان والاتر و پرهیز از زبان نازل در زمان سرایش، باعث پیشرفت زبان شعر ما میشود.