کارگاه های نقد از آن جلساتی ست که آفتابگردان های دوره هفتم با دل و جان در آن حاضر می شوند و شعر میخوانند و شعر می شنوند و نقد شعرهایشان را از کارشناسان خوب دوره هدیه می گیرند. شور و اشتیاق در چشم های آفتابگردان ها می درخشید که سومین کارگاه نقد شعر با حضور کاشناسان محترم آقایان محمدرضا وحیدزاده، سید وحید سمنانی و میلاد عرفان پور برگزار شد.
سعادت سادات جوهری از قم اولین شاعری بود که شعر خود در حیطه ی نوجوان را برا جمع قرائت کرد:
پنجره
پنجره ی کوچک خوشبختی ام
باز شو
شعر بگو
قصه بخوان
با دل تنهای من
همدم و همراز شو...
میلاد عرفان پور در نقد این شعر گفت: علاوه بر این که بسیار زیبا بود و به جمع ما طراوت داد، شعر نوجوان در امروزه جایگاه بسیار خوبی دارد و بسیار ارزشمند است و به زیست شاعرانه کمک می کند.شعر نیمایی نیز بسیار با ظرفیت است و می توان در شعر نوجوان از آن قالب استفاده کرد.
سید وحید سمنانی نیز گفت: شعر نیمایی می تواند روایت ها و ظرافت هایی را بیان کند که در شعر کلاسیک پرداختن به آن ها سخت تر است. اما این شعر بسیار خوب و قابل درک و قابل دفاع بود
در نهایت برای فعالیت در شعر نیمایی کودک و نوجوان به تمام شاعران متذکر شد که تامل بیشتری بر روی اشعار سلمان هراتی، قیصر امین پور و... داشته باشند
محمدرضا وحید زاده نیز به نقد این شعر پرداخت : شعر کودک باید سهل و ممتنع باشد و هرچند ظاهرا شاعر کار پیچیده ای نمی کند اما وقتی در میدان این کار قرار می گیریم می بینیم بسیار پیچیده است. در زمانه ی ما اهمیت شعر کودک و نوجوان بسیار بالاست و باید از آن استقبال شود
زهرا براتی از اراک دومین آفتابگردان بود که شعری با مطلع:
همه ی شهر که زندان بلاتکلیفی ست
درد هم مرهم بر جان بلاتکلیفی ست
را به مجلس نقد آورد.
سید وحید سمنانی ضمن تحسین این شعر گفت: یکی از برگ های برنده شاعر در دوران جوانی این است که تا جایی که می تواند از ردیف های تازه استفاده کند و این کمک می کند شاعر به نقطه های جدیدی دست بیابد.
او اضافه کرد : یکی از نقاط ضعف اشعار ما از اندیشه تهی بودن است اما در این شعر اندیشه جایگاه خوبی داشت و شاعر جهان بینی خود را در شعر نشان داده بود
میلاد عرفان پور نیز اینگونه به نقد این شعر نشست: با غزلی روبرو بودیم که دارای ردیفی خاص بود و شاید برای اولین بار استفاده شده است، قافیه و ردیف نو مضمون تازه هم به دنبال می آورد و علاوه بر این نگاه اجتماعی و نگاه فکر و اندیشه محور در این غزل بسیار قابل توجه بود
شاعر بعد مهناز دهقان از تبریز بود و شعری با این مطلع قرائت کرد:
من از منی که به دور از تو مانده بیزارم
شبیه ابر بهارم مدام میبارم
سید وحید سمنانی نظر خود را این گونه بیان کرد: به تمام شاعران جوان پیشنهاد می کنم برای اینکه بفهمند شعرشان در چه سطحی قرار دارد و می تواند ذهن مخاطب را در دست بگیرد یا خیر در وهله ی اول شعر خود را به صورت نثر بنویسند و ببینند آنچه که نوشته اند چقدر ارزش ادبی دارد.
سیده فرشته حسینی از ایلام با شعری در وصف امام صادق (ع) با مطلع:
در امتداد کوچ غریب ستاره ها
رونق گرفت ظلمت دارالاماره ها
در کارگاه نقد حاضر شد.
سید وحید سمنانی در نقد این شعر بیان کرد: ایشان شاعر بسیار توانایی هستند و شعر هم بسیار زیبا بود و با اینکه شاعران روزگار ما توجه زیادی به شعر آیینی دارند ولی کمتر شاعری ست که در مدح و رثای تمام چهارده معصوم علیهم السلام شعر داشته باشد و من از جهت اینکه شعری برای امام صادق (ع) خواندند تبریک می گویم
او اضافه کرد: آن چیزی که در شعر بود به واسطه ی دانستن اتفاق افتاده بود و نشان میداد که شاعر خوب خوانده و خوب تحقیق کرده است و ما از این شعر چیز جدیدی یاد گرفتیم که قابل اهتمام است
محمدرضا وحید زاده در رابطه با این شعر اظهار کرد: این نکته را تمام شاعران توجه کنند که از راه های بهتر صادقانه و زلال شعر گفتن برای اهل بیت علیهم السلام اول به دیدار کلام و سخنان اهل بیت (ع) رفتن است بعد مطالعه نقل ها و گزارش های تاریخی از زندگی آن بزرگوارن و نکته سوم توسل به وجود پر برکت ایشان و در آخر مراجعه به آثار دیگران و مطالعه آن ها می باشد
شاعر بعدی که به شعرخوانی پرداخت سمیه آقا محمدی از محمد شهر بود و غزلی با این مطلع خواند:
قلبم چه نامنظم و ناجور می زند
دست خودم که نیست دلم شور می زند
میلاد عرفان پور درمورد این شعر گفت: خیلی لذت بردم و این غزل از آن دسته شعرهاست که با خود روح دارد و حس می کنیم شاعر با حس عمیق شعر را سروده و این بسیار نوید بخش است همچنین در این شعر استفاده ی خوبی از زبان امروزی و محاوره شده است
محمدرضا وحید زاده علاوه بر تحسین این شعر به تمام شاعران پیشنهاد کرد به واو عطف به دیده ی تردید نگاه کنند و اول ببینند برای چه در جایی از شعر قرار می گیرد سپس اجازه ی ورود واو عطف را به شعر بدهند
زهرا علیپور از مشهد نیز شعری با مطلع
نور حضورت آینه ی کردگار شد
با تو ستون عرش خدا استوار شد
قرائت کرد
اینکه غزل بسیار خوبی بود و از لحاظ زبانی یکدست بود و لغزش زبانی قابل توجهی نداشت از نظرات میلاد عرفان پور در رابطه با این شعر بود او متذکر شد که شعر جوان ها باید به سمت توجه به ظرایف و زیبایی های زبانی برود
او ضمن تحسین شعر گفت : شاعر صنایع ادبی را خوب می شناسد و اشاراتی که به سیره ی حضرت زهرا (س) در شعر بود نشان داد که با زندگی حضرت آشنا هستند و مفاهیم کلیشه ای در این شعر جا ندارد
دقیقه های نهایی کارگاه سکینه اکبری از قم این شعر را به میدان نقد آورد:
دامنم را پر بکن از توت و انجیر و شلیل
ای درخت هفت میوه در بهشتی بی بدیل
سید وحید سمنانی بیان کرد: محور عمودی شعر بر پایه میوه ها نوشته شده است و آن جسارتی که انتظار می رود در شعر اتفاق بیافتد در این شعر بود علاوه بر این میشد از دل کلمات تازه مضمون های بدیع پیدا کرد و این شاعر ظرفیت کلام را خوب تشخیص می دهد
فاطمه محمدجانی از ارسنجان آخرین شاعری بود که شعر خود را در کارگاه نقد خواند:
گوشم به ظاهر با دعا و و روضه دمساز است
چشمم ولی از دور سرگرم برانداز است
این شاعر با بیت نهایی خود که گفته بود
هر چند اهل مذهبم اما رعایت کن
شاعر اگر دیندار هم باشد نظر باز است
غوغایی در جلسه شعر به پا کرد و جلسه نقد با همان شور و شوق شروع به پایان رسید.