ﺳﻪشنبه, 11 اردیبهشت,1403 |
«خوش آن گروه که مست بیان یکدگرند»
مشروح گزارش شب شعر آفتابگردانها:
 

«خوش آن گروه که مست بیان یکدگرند»

جمعه، 22 تیر 1397 | Article Rating

 

خوش آن گروه که مست بیان یکدگرند

ز جوش فکر می ارغوان یکدگرند

نمی زنند به سنگ شکست گوهر هم

پی رواج متاع دکان یکدگرند

 

شب آخر اردوی اول دوره هفتمی ها حال و هوای دیگری داشت. آفتابگردان ها در سالن همایش مجتمع آدینه گرد هم آمده بودند تا شب شعری با حضور کارشناسان و اساتید دوره را به تماشا بنشینند و وجود آفتابی خود را غرق شعر و عشق کنند.

آقای میلاد عرفان پور مدیر دفتر شعر شهرستان ادب در ابتدای برنامه ضمن تشکر و تقدیر از حضور شاعران و اساتید گفت : امیدواریم لحظات بسیار خوب و مفیدی از این اردو در قلب و ذهنتان جا خوش کند و در آینده این روزها به عنوان بهترین روزهای زندگی در خاطرتان بماند.

و همانطور که جمع صمیمی و با اشتیاق در جلسه حاضر بودند از خانم افسانه غیاثوند شاعر کتاب باغ وحش خواست که حسن مطلعی برای این شب شعر قرائت کنند:

دنیا دروغی شلوغی است هر چند خوشرنگ و خوشروست

بی عشق دنیا دروغ است بی عشق مشتی هیاهوست

 

و سپس مهدیه حکیمی شعری خواند با این مطلع:

 

فکر عذاب باش مدارا قبول نیست

این زندگی نبود خدایا قبول نیست

 

رقیه هژبری از تبریز نیز غزلی خواند که بیت نخستش چنین بود:

 

کنج زندان یک کبوتر بال بسته بی رمق

در خیال آسمان از پا نشسته بی رمق

 

مائده عابدیان یک غزل انتظار با وزن دوری خواند که بیت اولش به شرح زیر بود:

 

بشکند کاش هر چه دیوار است

بشکند پیش تو غرور جهان

تا صدایت به راحتی برسد

به دل شهرهای دور جهان

 

سیده ریحانه ذاکر نیز جمع را به شعری سپید میهمان کرد که بند اولش اینگونه بود:

 

چه کافرانه مومن شد

شهری به چشم هایت

که ستاره ها را ‌‌پرستید

اما تو را میخواست در دلش...

 

اعظم سعادتمند شاعر کتاب لیلی آذر نیز با شعری که چنین مطلعی داشت در شب شعر آفتابگردان ها حاضر شد:

 

بگیر از دل دیوانه شمس فال مرا

که حس کنی مگر این بار شور و حال مرا

 

زهرا سعادت یوسفی غزلی خواند با مطلعی به این درخشانی:

 

چتر بردار که من وحشت باران دارم

نوبهار است ولی شوق زمستان دارم

 

فاطمه حق بین نیز شعری ریبا خواند که بیت نخستش به شرح زیر بود:

 

ببخش اگر که حقیرم برای نام بلندت

بخواه تا که بیافتم به پای نام بلندت

 

نسرین عسکری دیگر شاعر خوب دوره هفتمی نیز شعری کلاسیک خواند با مطلعی اینچنین:

 

دلم برای تو تنگ است نه! برای خودم

منی که گم شده ام پشت ردپای خودم

 

زینب زمانی نیز برای جمع یک رباعی خواند به شرح زیر:

 

تا چشم به روی قلب من وا کردی

دنیایم را شبیه دریا کردی

جان کندم و دست و پا زدم اما تو

یک گوشه نشستی و تماشا کردی

 

ملیحه یعقوبی شعری برای حضرت رباب (س) قرائت کرد با مطلعی اینچنین:

 

وقتی عروس حضرت زهرای اطهری

یعنی که از زنان زمانت فراتری

 

فاطمه زاهد مقدم نیز با خواندن شعری برای شهید حججی با مطلعی اینگونه محفل را مزین کرد به یاد آن چشمها:

 

آرامش مواج دریا چشم هایش

دور از تعلق های دنیا چشم هایش

 

مرضیه بیخیال نیز یک غزل زیا در وزن دوری خواند که مصرع نخستش چنین بود:

 

باز تکرار یک نت کهنه

هق هق نا تمام باران ها

 

 

نرگس سادات میرمحمدی از شاعران دوره هفتم نیز یک غزل فاطمی خواند با مطلعی اینگونه:

 

آرام بالا میبرد دستت دعاها را

یا ربنا یا ربنا یا ربناهارا

 

و سپس از علی محمد مودب مدیر عامل شهرستان ادب دعوت شد تا گوش دل حاضران را از شعر خود مستفیض گرداند و استاد ترانه ی زیبا و معروفش با این مطلع درخشان را قرائت کرد:

 

آدما همیشه بین شادی و غم میمونن

غم و شادی تنها جفتی ان که با هم میمونن

 

بعد از آن مریم کرباسی شاعرخوب کتاب خبرهای خوب دعوت به عمل آمد  و او نیز عاشقانه ای دلنواز با مطلع ذیل را قرائت کرد:

هر صبح بیرون میزنیم از خانه با هم

عالی ست حال ما دو تا دیوانه هم

 

مروارید آقابالازده شاعر دیگری از آفتابگردان دوره ی هفتم بود که شعری خواند با این مطلع:

 

من در جهان خالی از تو زندگی کردم

با اینکه بعد از تو شبی صدبار میمردم

 

عاطفه جعفری عضو دوره ششم و از اعضای تیم اجرایی اردو نیز شعری به محفل گرم شاعران آورد که بیت نخستش اینگونه بود:

 

هنوز روزنه ای از گذشته در من هست

هنوز چشم امیدی به عشق روشن هست

 

الهام کرمی عضو دوره هفتم نیزغزلی خواند با این مطلع:

 

در دل حضور سبز خدا را مرور کرد

از شوره زار خشک حوادث عبور کرد

 

سمانه روشنایی از قم نیز شعری نذر حضرت معصومه (س) با مطلع زیر را در شب شعر ارائه داد:

 

چقدر غصه داشته که پشت سر گذاشته

کسی که بر ضریح نقره ی تو سر گذاشته

 

عاطفه جوشقانیان عضو دوره پنجم و نیز از اعضای تیم اجرایی با این شعر که به مادرش تقدیم کرده بود به جلسه پیوست:

 

دوباره قسمتت باید فقط یک لقمه نان باشد

که سهم همسر و فرزندهایت بی کران باشد

 

نرگس میرفیضی عضو دوره چهارم و از اعضای تیم رسانه اردوی دوره هفتم، ابتدا روز جهانی کودک و نوجوان را گرامی داشت و یک شعر کودک برای جمع خواند،سپس با شعری با مطلع زیر در جمع دوستان خود حضور به عمل رساند :

 

سلام همسفرم آسمان خشک و عبوس

دوباره  دیدمت از چشم شیشه ی اتوبوس

 

فاطمه مستوفی شاعر همدانی و عضو آفتابگردان های دوره هفتم نیز شعری سپید با بند اولی چنین قرائت کرد:

 

از زیتون زاران سبز

با پرچمی از گیسوان سفید

در هجوم حمله ی وحشیانه باد به اطراف

به سمتت می آیم...

 

 

شاعر بزرگوار بعدی محمدرضا وحیدزاده از اساتید دوره های آفتابگردان ها بود که غزلی در گفتگو با پدر شهیدش قرائت کرد:

 

سخت است اعتراف ولی زین پس دیگر پدر سکوت نباید کرد

ما خوب وارثی نشدیم اما زین بیشتر سقوط نباید کرد

 

معصومه بدری از دیگر شاعران عضو دوره هفتم شعر خود را با این مطلع قرائت کرد:

 

نفسی نیست هوا هست هوا اما نه

پچ پچ و زمزمه ای هست صدا اما نه

 

پس از آن بشری صاحبی از اعضای دوره سوم آفتابگردانها و مدیر سایت آفتابگردان ها غزلی خواند با مطلعی اینچنین:

 

گواهی میدهد از فتح این دل «نصر» چشمانت

دلم آرام شد با خواندن «والعصر» چشمانت

 

سپس نگین نعمت اللهی شاعر دوره ششمی و عضو تیم رسانه این اردو شعری خواند با این مطلع:

 

بگو به شعر که پرواز شادمانه کند

که آسمان و زمین را پر از ترانه کند

 

در لحظات آخر این شب شعر، الهام عظیمی، آفتابگردان دوره سومی و عضو تیم اجرایی چارپاره ای رضوی خواند با این مطلع:

هر که مشهد میرود از من سلامی میبرد

شک ندارم پاسخی هم از حرم می آورد

 

میلاد عرفان پورمدیر دفتر شعر شهرستان ادب، به عنوان آخرین شاعر حاضر در جلسه حسن ختام برنامه را با این مطلع به جمع شاعرانه ی آفتابگردان ها هدیه داد:

طمع مبند به سیب هوس بهشتی شو

جوانه کن به شکفتن برس بهشتی شو

 

و آخرین شب از اردوی اول دوره ی هفتم با طعم شیرینی از خاطرات و دلپذیری لحظات ناب به پایان رسید...

 

 

تصاویر
  • «خوش آن گروه که مست بیان یکدگرند»
  • «خوش آن گروه که مست بیان یکدگرند»
  • «خوش آن گروه که مست بیان یکدگرند»
  • «خوش آن گروه که مست بیان یکدگرند»
  • «خوش آن گروه که مست بیان یکدگرند»
  • «خوش آن گروه که مست بیان یکدگرند»
  • «خوش آن گروه که مست بیان یکدگرند»
  • «خوش آن گروه که مست بیان یکدگرند»
  • «خوش آن گروه که مست بیان یکدگرند»
  • «خوش آن گروه که مست بیان یکدگرند»
  • «خوش آن گروه که مست بیان یکدگرند»
  • «خوش آن گروه که مست بیان یکدگرند»
  • «خوش آن گروه که مست بیان یکدگرند»
  • «خوش آن گروه که مست بیان یکدگرند»
  • «خوش آن گروه که مست بیان یکدگرند»
  • «خوش آن گروه که مست بیان یکدگرند»
  • «خوش آن گروه که مست بیان یکدگرند»
  • «خوش آن گروه که مست بیان یکدگرند»
  • «خوش آن گروه که مست بیان یکدگرند»
  • «خوش آن گروه که مست بیان یکدگرند»
ثبت امتیاز
اشتراک گذاری
نظر جدید

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: