چهارشنبه, 07 آذر,1403 |
غزل‌مثنوی شکرانه، شعر جمعیِ از شاعران جوان عضو دوره های آفتابگردانها
 

غزل‌مثنوی شکرانه، شعر جمعیِ از شاعران جوان عضو دوره های آفتابگردانها

یکشنبه، 05 فروردین 1397 | Article Rating

متن شعر جمعی از آفتابگردانها که توسط مداح اهل بیت، دکتر میثم مطیعی در مراسم سال تحویل 1397 در حرم رضوی قرائت شد :

به نام خالق قدر و به نام حضرت حق
به نام طالع بدر و به نام رب فلق
به نام خالق باران، به نام خالق گل
به نام خالق آواز دشتی بلبل
شمیم عطر گل یاس در حرم پیچید
و قلب‌ها شده روشن در آستانه عید

بهار، از حُججی ها معطر است هنوز
پر از هوای شقایق شده است سال جدید
بهار با همه گل‌های تازه آمده است
به دست‌بوسی و دیدار مادران شهید

دل از سیاهی بار گناه پاک کنیم
کدورتی که به دل مانده، زیر خاک کنیم
کلید عزتمان‌ست: حق‌شناسی ما
و قفل ذلتمان‌ست: ناسپاسی ما
به شکر آنکه در لطف روی خلق گشود
همیشه در همه جا حق‌شناس باید بود
همیشه ضعفی اگر هست، قوتی هم هست
هزار مشکل اگر هست، همتی هم هست
و در مسیر خیابان انقلاب، ببین!
چقدر مرد و زن پاک و غیرتی هم هست
به اقتدار سپاه نظام ما بنگر
به پشتوانه ایمان، صلابتی هم هست!
اگرچه شِکوه از آن اختلاس‌ها داریم
مدیر پاک و خداترس و هیئتی هم هست
اگر چه حادثه‌ها تلخ و رنج‌ها تلخ‌اند
برای لحظه‌ی موعود، فرصتی هم هست

همیشه قدرشناس خدایمان باشیم
که در میان هر آسیب، نعمتی هم هست
به پاس سایه لطفی که رحمتش افراشت
تمام عمر سر از سجده بر نباید داشت
زبان شکرگزاری، زبان رحمانی ست
زبان حمد خدا فطری است و قرآنی ست
تو را سپاسگزاریم ای امام رئوف
ازاین که رهبر ما سیدی خراسانی ست
از این مسیر پر از نور، بر نمی‌گردیم 
قسم به عشق که این شیوه‌ی مسلمانی ست
به روز، مرد نبردیم و شیر میدانیم
به شب، نشانه‌ی ما سجده‌های طولانی ست
برای پرچم خود جان خویش را بدهیم
که این مبادله، اسلامی است و ایرانی ست
به هرکه فکر تجاوز به خاک ماست بگو
که این دیار پر از قاسمِ سلیمانی ست

خوشا به حال مدیری که خادم خلق است
خوشا به حال وزیری که فکر ارزانی ست
شما دمی شده خود را که منصبی دارید
به جای کارگر بی‌پناه بگذارید؟
وز این حقوق شما نیز خنده صید کنید
و با همین لب خندان، خرید عید کنید
به سینه‌تان بزنید آنچه، سنگ کارگر است
گشایش همه در دست تنگ کارگر است
بیا که قدر بدانیم رنج و زحمتشان
مباد غم نزداییم از معیشتشان
جدا از این که خدا رازق است و ما مرزوق
نهفته شکر خدا در تشکر از مخلوق

در این زمانه که هر کس به خویش مشغول است
دعا برای رفیقان، نگفته مقبول است
در این بهار، به او داده است هستی را
اگر کسی به تشکر فشرد دستی را
ببین چگونه امام رئوف در همه دم
نشانده خنده به لب‌های خادمان حرم
ز بس جوانه زده لطف واسع رضوی
بهار گم شده در صحن جامع رضوی

بهار، مِی به همه می‌دهد بدون حساب
گرفته هر گل مستی به دست جام شراب
طراوتی دو برابر وزیده سمت زمین
که هم رسیده رجب هم بهار فروردین
کنار ماه رجب، نوبهار شد نزدیک
به جان پاک تو ای مهربان وطن تبریک
اگر سیاهی و دود و سر و صدایی هست
به دست‌های درختان شکوفه‌هایی هست
اگرچه مام وطن گاه تیره می‌پوشد
همیشه از دل این کوه چشمه می‌جوشد
برای این‌همه اندوه سر رسیدی هست
خدا اگر که بخواهد هنوز امیدی هست

هزار شکر که ارثی دگر رسیده به ما
همین‌که نان حلال از پدر رسیده به ما
غنیمتی ست که داریم مِهر عترت را
چگونه شکر کنیم این بزرگ نعمت را؟
کشانده سمت خودش قلب اهل ایمان را
همان کسی که ولی نعمت است ایران را
عجیب نیست که در این حریمِ زیباییم
دعای مادرمان است اگر که اینجاییم
چنان که نعمت ما کامل و تمام خوش است
همیشه عید در آغوش این امام خوش است
رسیده‌ایم به قرب خدا، خدارا شکر
شدیم زائر تو یا رضا! خدا را شکر
به پاس حال خوشم در حرم خدا را شکر
به خاطر پدر و مادرم خدا را شکر

رسیده سال نو ما به درک نام شما
خوشا هدایت تو ای امام هادی ما
و یَهتدی بِهُداکم حدیث باران است
به نوبهار قسم عادت تو احسان است
بجز محمد و آل علی به قامت کیست
زیارتی که پر از آیه های قرآن است
اگر بکم فَتَح الله، اگر بکم یَختِم
چه باک اگر نفس خسته رو به پایان استجهان پر از کلمات تو می‌شود یک روز
به نوبهار قسم این شروع باران است
خوشا دلی که بهارش، خیال او باشد
بخوان دعای فرج را که سال او باشد
بخوان دعای فرج را، سوار آمدنی ست
به جاده آب بپاشید، یار آمدنی ست
صدای شیهه اسب ظهور می‌آید
امام امت چشم انتظار،  آمدنی است

تصاویر
  • غزل‌مثنوی شکرانه، شعر جمعیِ از شاعران جوان عضو دوره های آفتابگردانها
ثبت امتیاز
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
نظر جدید

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: