ششمین کارگاه نقد اولین اردوی آقایان شاعر دوره هفتمی با حضور استاد حسین اسرافیلی، سعید بیابانکی و محمدرضا وحیدزاده برگزار شد.
اولین شاعری که شعرش را در بوته نقد استادان کارگاه ششم قرار داد، محمد زارع از شاعران شیرازی بود که مثنوی با مطلع زیر خواند:
چه آفتاب عقیم و چه ابر بارنده
چه بسته و چه رها، چترم و سرافکنده
حسین اسرافیلی در نقد این شعر گفت: شاعر به کشف های لذت بخشی در شعرش دست یافته است که دیگر شاعران جوان نیز باید به دنبال یافتن این کشف های بدیع در شعرهای خود باشند.
در ادامه نقد این شعر سعید بیابانکی گفت: شعرهای خوب و شاعران خوب این ویژگی را دارند که انسان قبل از اینکه خود شاعر را ببیند شعرش را شنیده که این اتفاق در مورد این شاعر جوان نیز برای من افتاده است. بیابانکی با اشاره به سخنان استاد اسرافیلی ادامه داد: کار شاعر کشف کردن است، طوری که در مثنوی زارع نیز ما از همان بیت اول با کشف شاعرانه رو به رو می شویم.
علی¬اصغر یزدی از قم دومین شاعری بود. یزدی غزلی در مدح حضرت معصومه(س) خواند:
مست صحن تو یقین می شکند خم را هم
خوب می دانم اگر بی تو شوم گمراهم
حسین اسرافیلی در نقد این شعر گفت: در گذشته شاعرانی که در مدح ائمه(ع) شعر می سرودند، مثلا یک قصیده 200 بیتی، به گونه ای بود که اگر چند بیتی که مخصوصا در هویت آن امام سروده شده است، حذف می شد؛ قصیده را می شد در شأن امام دیگری نیز خواند؛ اما در شعر آیینی امروز به این نکته توجه می شود، یعنی اگر شاعری در مدح امام رضا(ع) شعری سروده دیگر نمی توان آن را، شعری در مورد معصومی دیگر نیز قلمداد کرد؛ زیرا یک هویت هایی در داخل آن شعر وجود دارد که شعر را متمایز کرد. این توجه ها می باید عمق بیشتری داشته باشند.
سومین شاعر مرتضی تقوی از شاعران رشت بود که غزلی با مطلع زیر قرائت کرد:
هرچند جز تو هیچ کسی بی نیاز نیست
اینجا کسی به سوی تو دستش دراز نیست
حسین اسرافیلی با اشاره به کشف های تازه غزل تقوی در نقد این اثر گفت: کشف به شعر تازگی و طراوت می بخشد که شاعر می باید این کشف ها را با زبانی شیوا بیان کند.
چهارمین شاعر، شاعر جوان دیگری از شیراز بود.سیدمحمد میلاد دانشور غزلی با مطلع زیر خواند:
دوری ات خورشید جان هر لحظه آبم می کند
بی تو باشم بازی دنیا خرابم می کند
سعید بیابانکی در نقد این شعر گفت: شاعران جوان باید سعی کنند از لحاظ زبان و مضمون در یک شعر به چند دستگی دچار نشوند.بیابانکی با اشاره به موتیف های ادبی در شعر کلاسیک ادامه داد: شاعر باید در استفاده از این موتیف ها از ظرافت های شاعرانه غافل نشوند.
پنجمین شاعر، افشار جابری بود از دهلران که غزلی طنز با مطلع زیر خواند:
در آمدم بخرم یک پنیر معمولی
شب از مغازه ی دکتر امیر معمولی
سعید بیابانکی با اشاره به زبان روان این شعر گفت: شاعر می توانست با اندکی تلاش از ظریفت های ردیف انتخابی بیشتر استفاده کند.
علی نور الدینی ششمین شاعری بود که از سوی مجری برای شعر خوانی دعوت شد:
ای که در آبی خود وحدت و کثرت داری
تکه ای ابر شدم فرصت صحبت داری
حسین اسرافیلی در نقد این شعر گفت: بافت کلام و تعابیر پخته در شعر باعث رضایت مخاطب از آن اثر می شود.
سعید بیابانکی در ادامه نقد این شعر گفت: یکی از راه های ارتباط گیری با مخاطب استفاده از اصطلاحات امروزی ست که نمونه هایی از این اصطلاحات در سروده های شاعران جوان دیده می شود، در شعر نورالدینی نیز نمونه ای بود که شعر را زیباتر کرده بود.
هفتمین شاعر و آخرین شاعری که در کارگاه نقد شعر اولین اردوی آقایان شاعر عضو دوره هفتم آفتابگردانها به شعر خوانی پرداخت سیدمحمدحسین طباطبایی اعلا از قم بود که چهارپاره ای با مطع زیر خواند:
با توسل به حضرت مادر
شاعرانه شروع کردم تا
چند خطی بگویم از طفلی
که به دنیا نیامده، اما...
حسین اسرافیلی در نقد این شعر گفت: شعر آیینی ویژگی های خاصی را می طلبد، همچنان که وقتی ما به زیارت ائمه(ع) می رویم آدابی را رعایت می کنیم، در شعر آیینی نیز باید آدابی را رعایت کرد؛ در عین حال که ما می خواهیم از مظلومیت اهل بیت(ع) شعر بگوییم در کنارش باید کرامت ها را نیز حفظ کنیم.اسرافیلی با اشاره به قابلیت قالب چهارپاره در مورد موسیقی شعر نکاتی را یادآوری کرد.
محمدرضا وحیدزاده در نقد این شعر گفت: نکته ی مهمی که در شعر طباطبایی جلب توجه می کرد، تلاش شاعر برای رسیدن به این مضامین آیینی بود؛ می شود گفت، بعضی اوقات این کوشش ها برای شاعری که در حال شکوفایی ست، ارزشمند است.