عصر روز سهشنبه، نهم مرداد، اولین روز اردوی اول آفتابگردانهای دوره هفتمی به گفتگوی امید مهدی نژاد با ناصر فیض درباره تجربه شاعریاش رسید. ناصر فیض که از شاعران شناختهشدهی روزگار ماست اغلب به اشعار طنزش شهرت دارد اما تبحر او در سرایش اشعار آیینی، اجتماعی و موضوعات دیگر نیز غیرقابلانکار است.
در ابتدای گفتگو، ناصر فیض به مقایسهای بین دوران اوایل شاعری خود و فضای مهیا شده امروز برای شاعران جوان پرداخت و ضمن تذکر این فرصت برای آفتابگردانها، برخی از خاطرات خود را در مسیر شاعری برای آفتابگردانهای دوره هفتمی بازگو کرد. وی با بیان اینکه در زمان ما اینگونه فضاها بسیار کم بود و اگر هم بود، فضای خوبی نداشت، از خاطره مسجد حوزه هنری و حضور اساتیدی مانند مهرداد اوستا و قیصر امین پور در روزهای پیش از انقلاب اسلامی، برای حاضرین گفت. او سپس با اشاره به تغییر و تحولات پس از انقلاب و گسترش جلسات شعر در فرهنگسراها، از آن فضا به عنوان فضایی غیرتخصصی و نمایشی یاد کرد و تجربه شهرستان ادب را تجربهای متمایز و بسیار موفق در زمینه شعر برشمرد. او با تأکید بر اینکه از همان ابتدای فعالیت، شهرستان ادب هرگز در پی نمایش نبوده، افزود: «دلیل موفقیت شهرستان ادب به نظر من این بود که گرداندگان آن همگی در شعر خودشان را ثابت کرده بودند و شعر را دوست داشتند و با وجود این افراد علاقهمند نیز طبیعتاً کار پیشرفت میکند؛ چون اینها مشکلات این فضا را میشناسند و خود دچار این مشکلاتند، پس هر کاری که کردند ثمره داشت».
او در ادامه صحبتهای خود با اشاره به اینکه فضای شهرستان ادب بهگونهای است که هر کس در آن وارد شده حتماً موفقتر شده است، خطاب به آفتابگردانهای دوره هفتمی گفت: «شما جوانید و میتوانید پیشرفت کنید و مدام موفق شوید، پس از این فرصت نهایت استفاده را ببرید».
در ادامه گفتگو، شاعر «فیض بوک» در پاسخ به پرسش امید مهدی نژاد درباره زمان سرایش اولین شعرش، به بیان خاطراتی از دوران نوجوانی و کودکی خود پرداخت. او با بیان اینکه اولین نوشتهی منظومش را در حدود 7 سالگی گفته است شروع فعالیت جدی خود در عالم شعر را نسبتاً دیر و در دوران جوانی خود و حدود 27، 28 سالگیاش دانست. او در ادامه با بیان خاطراتی از کودکی خود و ارتباط مستمرش با کتابهای رمان و داستان و همچنین فضای ادبی خانوادهاش، به تأثیرپذیریاش از آن مطالعات، علیالخصوص آثار عزیز نسین و ایرج میرزا اشاره کرد. او همین آثار و همچنین گعدههای دوستان پدرش را بسیار در تقویت حس شوخطبعیاش مؤثر دانست و آنها را زمینه شروع و به وجود آمدن این حس در خودش عنوان کرد.
او در ادامه باز به بیان اتفاقات زندگی پرماجرایش پرداخت و عنوان داشت که در فضای جوانی هم جنگ و هم انقلاب را تجربه کرده است. او با بیان خاطرهای از حضورش در عملیات کربلای یک، تأثیرپذیری از آن فضا را سبب سرودن اشعاری جدیتر دانست و برای حاضرین دو رباعی از همان ایام خواند که مورد استقبال نیز قرار گرفت.
شاعر «املت دستهدار» در ادامه نیز با بیان خاطراتی از حضور در جلسات شعر آن ایام و علیالخصوص جلسه چهارشنبههای حوزه هنری به برخی از تجربیات شعری خود ازجمله چاپ مقالهای تند در نقد حسین منزوی و واکنش اشاره کرد.
پس از آن امید مهدی نژاد با طرح تجربه موفق حلقه رندان و اینکه این جلسه اولین جایی بود که به شعر طنز رسمیت داد از ناصر فیض خواست تا بیشتر درباره آن توضیح دهد. فیض نیز در پاسخ با بیان اینکه آن حرکت کاملاً بیسابقه بود از سختیهای مجاب کردن مسئولین برای اجازه و مساعدت در تشکیل آن گفت و افزود: «آقای زرویی برای آن خیلی تلاش کردند ولی مسئولین چندان متوجه نبودند و به مقوله طنز صرفاً نگاه حاشیهای داشتند.» او سپس در جواب امید مهدی نژاد درباره نقش خود در آن جلسه گفت: «وقتی آن جلسه تشکیل شد، من، زرویی، شکیبا، مدرس و تعداد دیگری از شعرا که پیش از آن نیز به کار طنز پرداخته بودیم هسته آن را تشکیل دادیم». فیض در ادامه با اشاره به پیشرفت روزافزون آن جلسه به استقبال مردم از آن اشاره کرد و گفت: « حلقه زندان پس از مدتی مخاطبان بسیاری پیدا کرد و جلسه به حدی شلوغ شد که از پیش از جلسه سالن پر میشد». او سپس اشارهای نیز به انتقادات و مشکلات بر سر راه جلسه کرد و گفت: «البته ابتدا انتقادات چه از جانب اشخاص چه رسانهها زیاد بود که کمکم فروکش کرد و بچهها یاد گرفتند که انتقاد کنند و از خطوط قرمز نیز عبور نکنند». او در ادامه صحبتهایش پیرامون حلقه رندان به ثمرات قابلتوجه آن پرداخت و علاوه بر اشاره به تاثیر آن در کشف و پرورش استعدادهای جوان، افزود: «خیلیها آن زمان طنزهای قدما را نمیشناختند اما کمکم در حلقه رندان اینها معرفی شدند و مرزهای طنز نیز در ضمن آن مشخص شد». وی درباره سابقه و پیشینه طنز نیز گفت: «راستش واژه طنز به معنای نوع فاخر شوخطبعی که ارتباطی نیز با هوشمندی دارد سابقهی کوتاهی حدود 50، 60 ساله دارد ولی حلقه رندان در مشخص کردن هرچه بیشتر آن تأثیر به سزایی داشت.»
پس از آن امید مهدی نژاد با طرح این سؤال که آیا جدی سرایی را کنار گذاشتهاید؟ گفتگو را دوباره به سمت تجربههای شخصی شاعرانه هدایت کرد. شاعر «نزدیک ته خیار» نیز با بیان اینکه بعد از فعالیت جدی در فضای طنز باز هم از شعر جدی و غیر طنز گفتن کاملاً جدا نشدهام. به بیان برخی از تجربیات ترانهسرایی خود مانند موسیقی تیتراژ اخراجیهای1 پرداخت.
در ادامه گفتگو مهدی نژاد شعر فیض را همتافتی از جدیت و طنز و چیزی بین این دو دانست و درباره علت آن پرسید. فیض نیز در جواب ضمن بیان اینکه این در کنار هم بودن طنز و جدیت از خصوصیات زندگی است عنوان داشت: «به نظرم گاهی ناخودآگاه بوده است و البته گاهی هم برای من آگاهانه بود. من برای اینکه مقصودم را برسانم از هر حربهای استفاده میکنم. در بعضی مواقع نیز ذهن مخاطب را منحرف میکردم تا گمان کند دارد یک فکاهی میشنود و بعد با بیتی هدفمند ضمن بیان مقصودم به مخاطب میفهماندم که نه، این فکاهی نیست.»
امید مهدی نژاد در ادامه صحبتهای فیض با بیان اینکه هرچند در فضای شعری ما چندان در بین شعرا مرسوم نیست که فرآیند خلق آثارشان را ارائه دهند از فیض خواست تا کمی درباره اینکه یک شعر از کجا شروع میشود و در فرایند آن چه اتفاقی میافتد توضیح دهد. فیض نیز با تقسیمبندی اشعار به اشعار دارای موضوع پیشینی و اشعار فاقد آن گفت: «بعضیاوقات موضوعی در ذهن ماست، مثلاً من میخواستم موضوع توافق هستهای را زیر سؤال ببرم و با همین موضوع آن شعر «سهل است که استان بکنی یکشبه ده را» را گفتم، البته گاهی با استفاده از قافیه بیتهایی انحرافی به آن افزودم و باید توجه کرد که قافیه خودش مضمون ساز است». او در ادامه گفت: «ولی بعضی شعرهای موضوع قبلی ندارند. با یک قافیه یا وزن یک شعر که شنیده یا خواندهاید یا حتی دیدن یک تصویر شروع میشوند، در این موارد بعضی مواقع همان مطلع به شما میگوید که باید چه بگویید».
در ادامه مهدی نژاد با توجه به صحبتهای فیض درباره تأثیر قافیه و تصویر در شروع یک شعر پرسید: «آیا کاری بوده که خودتان با یک تصویر و یا یک قافیه شروع کنید؟» که فیض در جواب با بیان اینکه بسیار این مورد رخ داده است، در بیان اهمیت ردیف و قافیه افزود: «اصلاً گاهی با استفاده از ردیف و قافیه خوب و با ظرفیت یک شاعر متوسط میتواند یک شعر خوب بگوید، درحالیکه یک شاعر خوب ممکن است با ردیف و قافیه معمولی شعر بدی خلق کند. تازگی ردیف و قافیه در جذب مخاطب و قوت شعر واقعاً اثرگذار است».
سپس امید مهدی نژاد با بیان آنکه فرآیند سرایش اشعار معمولاً متفاوت است از فیض پرسید: «بیشترین و کمترین زمانی که برای یک شعر صرف کردید چقدر بوده است؟» که در پاسخ فیض با اشاره به شعر خلقت و خوانش چند بیت از آن، آن را طولانیترین اثرش خواند و افزود: « این مثنوی که حالا 90 بیت دارد با همکاری میرشکاک(؟ اسم دقیقش) سروده شده و هنوز هم تمام نشده است.»
در پایان گفتگو، امید مهدی نژاد از ناصر فیض خواست تا سه خصوصیت که یک شاعر نباید داشته باشد را برای شاعران جوان بگوید. او نیز شاعران جوان را به تنها متکی نبودن به ذوق شخصی و مطالعه آثار گذشتگان و همچنین شرکت نکردن در انجمنهای مختلف توصیه کرد و افزود: «شعرتان را برای کسی که شاعر نیست نخوانید. ما چیزی به اسم شعر مردمی به این معنا نداریم. مردم و سیاهه مردم شعر نمیدانند و اگر هم از مردم صحبت میشود منظور فرهیختگان جامعهاند».
پس از پایان گفتوگو صحبتهای ناصر فیض با پرسشهای برخی از حضار درباره زندگی شخصیاش ادامه یافت و او تا دقایقی پیش از اذان به بیان خاطراتی از فعالیتهای انقلابی و ماجراهایش در ایام مبارزات انقلاب اسلامی پرداخت.