همزمان با شب شهادت حضرت صدیقۀ طاهره سلام الله علیها، شب شعر «انقلاب فاطمی» با شعرخوانی شاعرانی چون علیمحمد مودب، عالیه مهرابی، میلاد عرفانپور، پونه نیکوی، محمدرضا وحیدزاده، سارا جلوداریان، حجتالاسلام حسنزاده لیلهکوهی، جمعی از شاعران نوشهر و اعضای دوره شعر «آفتابگردانها»، همراه با اجرای حسن صنوبری، شاعر و پژوهشگر جوان، برگزار شد.
در ابتدای این جلسه، حسن صنوبری، ضمن خوشآمدگویی به شاعران حاضر، با اشاره به اینکه محبت اهل بیت(ع) با شمشیر به ایران نیامده گفت: «در بهمن ۵۷ این عشق و محبت به اوج رسید تا فضا و تریبونی برای تشیع ایجاد شود. ما مدیون امام خمینی هستیم که پنجرهای به آیین فاطمی گشودند.»
سپس حجتالاسلام لیلهکوهی، به عنوان نخستین شاعر، غزلی با مطلعِ «بگذار تا نعرهای هم در بیشهزاری نباشد/ وقتی صدای پریدن در کوهساری نباشد» و شعری سپید با عنوانِ «مرثیهای برای سرمایهداری» قرائت کرد. در پایان دو رباعی نیز برای حاضران خواند:
ای چشم به در دوخته دریاب مرا
خورشید برافروخته دریاب مرا
من آینۀ غربت جانسوز توام
در پشت در سوخته دریاب مرا
زهرا غفاری از اعضای دوره هفتم آفتابگردانها شاعر دومی بود که برای شعرخوانی دعوت شد. او غزلش را به ساحت حضرت زهرا(س) تقدیم کرد:
بر سر کوی شما عالمیان حیرانند
یک نفر گفت که این قوم خداوندانند
مریم کرباسی سرایندۀ مجموعه شعر خبرهای خوب شاعر دیگری بود که غزلی برای امام خمینی (ره) خواند:
در تمام مجالس ادبی، گاه مهمان شدهست خال لبت
بخشی از ماجرای تاریخ است، گرچه پنهان شدهست خال لبت
پس از او زهرا غلامزاده از شاعران دورۀ هفتم آفتابگردانها غزلی فاطمی با مطلع زیر قرائت کرد:
کوچه میخواست علی دست به زانو بزند
خانه را یکشبه از عطر تو جارو بزند
محمدرضا وحیدزاده، کارشناس دفتر شعر موسسه شهرستان ادب، پنجمین شاعری بود که مثنوی اجتماعی خود را به متولدین دههشصت تقدیم کرد:
این اشکهای داغ را ساده نبینید
بر دادن این باغ را ساده نبینید
چشمان خیسم آب از آتش برده آری
در سینه پنهان کردهام صد زخم کاری
سپس لیلا علیزاده شاعر جوان عضو دوره هفتم غزلی خواند با این مطلع:
به روی شانه با خود میبرد جان و جهانش را
که بسپارد به دست خاک، دست آسمانش را
دکتر سارا جلوداریان شاعر دیگری بود که مثنویای در سوگ حضرت زهرا(س) خواند:
یاس را آیینهها رو کردهاند
یاس را پیغمبران بو کردهاند
که مورد استقبال حاضران قرار گرفت.
ملیحه یعقوبی شاعر آفتابگردانی غزلمرثیهای با مطلع زیر قرائت کرد:
دردِ تو از خودیست نه از ناشناسها
از ظلم بی مضایقۀ ناسپاسها
عالیه مهرابی، شاعر یزدی دیگر شاعری بود که شعر حماسی خود با موضوع توصیف منزلت حضرت زهرا(س) را با مطلع زیر خواند که با تشویق حضار و شاعران همراه شد:
دستاس بچرخان و بگردان گل گندم
ای مزرعۀ روشن اندوه و تبسم
از ساحل رنج تو وزیدهست به این سو
امواج تو معنی نه، تلاطم به تلاطم
زهرا علیپور شاعر دورۀ هفتم نیز غزلی با این آغاز به حاضران تقدیم کرد:
نور حضورت آینۀ کردگار شد
با تو ستون عرش خدا استوار شد
سپس میلاد عرفانپور؛ شاعر و مدیر دفتر شعر موسسه شهرستان ادب مثنویای حماسی خواند که حضار را تحت تاثیر قرار داد:
سلام ای زمین و زمان در پناهت
سفرنامۀ آسمان در نگاهت
سلام ای که نور و نشان بهشتی
که نه میهمان، میزبان بهشتی
فاطمه حقبین شاعر دیگری بود که غزلی با ردیف "نام بلندت" به ساحت حضرت زهرا(س) تقدیم نمود:
ببخش اگر که حقیرم برای نام بلندت
ببین چگونه میافتم به پای نام بلندت
کبری بابایی؛ شاعر و پژوهشگر نیز تنها شاعری بود که شعر کودک خواند:
عاقبت بزرگ شد رسید
قلب کودکی که دوست داشتم
سبز شد کنار یک گیاه گوشتخوار
آن گیاه را
من نکاشتم...
پس از او نیز فاطمه طبایی در جایگاه قرار گرفت:
آسمان آتش گرفت و ناگهان پروانه سوخت
بال پرواز خدا در گوشهای از لانه سوخت
سپس نوبت به شاعری نوشهری رسید؛ شقایق دریگاه، شعر خود را با ابیات زیر به امام خمینی(ره) تقدیم نمود:
هزار و سی صد و پنجاه و هفت بار پلک زدی
ولی طلوع نگاهت شروع باران بود
هزار بار که نه، یک نظر به دل کردی
و رعد و برق نگاهت شروع طوفان بود
و شعری نیز در مقام حضرت زهرا (س) قرائت کرد.
پس از او دکتر جاودانی از میزبانان شب شعر در نوشهر دقایقی با شاعران حاضر در مراسم سخن گفت و از حضور آنها در نوشهر ابراز شادمانی کرد.
مهناز دهقان دیگر شاعری بود که شعری ترکی با موضوع حال حضرت زینب(س) در سوگ مادر خواند.
سپس ایمان طرفه، شاعر و مترجم، شعر خود را که برداشت و ترجمهای مختصر و آزاد از خطبۀ فدک بود برای حاضران خواند و آن را به روح امامخمینی(ره) تقدیم کرد:
به راه افتاده دریایی که چادر بر سرش دارد
جهانی فکر عالمتاب زیر معجرش دارد
سارا راکعی از شاعران آفتابگردان نیز چهارپارهای با ابیات آغازین زیر خواند:
دردهایم مچالهام کردند
درد دارم کسی حواسش نیست
مثل بیمار لاعلاجی که
مرگ هم آخرین تقاصش نیست
پونه نیکوی، شاعر و منتقد، نیز نخستین شاعری بود که شعر خود را در رثای شهید محسن حججی قرائت کرد:
شگفتا سینهسرخی زیر تیغ آواز میخواند
سرش را میبرند و با دو چشم باز میخواند
آخرین شاعر آفتابگردانی که در جلسه شعر خواند سعیده کرمانی بود که به خواندن یک شعر محاوره پرداخت که زبان حال حضرت زینب (س) بود:
عطری که از خاک مزارت پخش میشد
یادم میاره نوبهار دستهاتو
یادم میاره حس خوب بودنت رو
یادم میاره دونه دونه خاطراتو
حسنختام این جلسه نیز شعرخوانی علیمحمد مودب شاعر و مدیر عامل موسسه شهرستان ادب بود که مثنوی خود را در رثای شهید محسن حججی قرائت کرد:
مبارک است دلا حال شاعرانۀ تو
منافقی نگریزد ز تازیانۀ تو
چه گفت بر سر آن نیزه سر که سنگین است
سر بریده سخن گفتنش به آیین است
و اینچنین شب شعر انقلاب فاطمی با ختم صلوات به پایان رسید.