در این جلسۀ گفتگومحور، فیض از خاطراتش دربارۀ انقلاب صحبت کرد و در ابتدا گفت: «امروز تحریفات بسیاری هست، شبکههای خارجی میگویند انقلاب زمانی اتفاق افتاد که کسی خمینی را نمیشناخت. حال آنکه اینگونه نبود، نفوذ امام حتی در بین غیرانقلابیها هم اتفاق افتاده بود و در کتابهای هر کس یک عکس از امام خمینی دیده میشد.»
او افزود: «بعد از انقلاب هم جبهۀ غرب خواست عراق را همراه خودش کند تا باز به اهدافش در ایران دست یابد.» فیض ادامه داد: «انقلاب ما از دل مردم برآمده بود و به همین سبب انقلابمان اسلامی شد. انقلابی از مادرانی که روضه میرفتند و نماز میخواندند، و جوانانی که زائر امام رضا (ع) بودند.»
وی با بیان توضیحاتی دربارۀ اوضاع سخت اقتصادی امروز، گفت: «در گذشته رفاه مردم به قیمتی بود که ایران حیات خلوت آمریکا شده بود. البته امروزه هم مشکلاتی هست که باید حل شود، کسانی که میگویند هیچ مشکلی نیست اتفاقا دشمن انقلابند.» این شاعر اضافه کرد: «من با آقای آخوندی -وزیر کشور- و شهید حسین خزعلی هم کلاس بودم و در یک تظاهرات که با هم رفته بودیم حسین تیر خورد و شهید شد. در همان روزها بود که ده هزار تومان پول اسلحه دادم، که این پول را هم از طریق پدرم تامین کرده بودم. در آن زمان هنوز حمل اسلحه رواج نداشت. بعدها این مسئله علنی شد، مردم چاقو میآوردند، یا از اسلحههایشان استفاده میکردند تا کمی دشمن را به عقب برانند.» فیض دربارۀ ماجرای دستگیریاش گفت: «وقتی به دنبال من آمدند مامورها تمام پشتبامها و خیابان را محاصره کرده بودند و امکان فرار برایم نگذاشتند.» در خلال همین دستگیری فیض و شش نفر از دوستانش به اعدام محکوم شدند، اما به لطف نفوذ پدرش این حکم عملی نشد. فیض اضافه کرد: «پس از آزادی، زمانی که به خانه بازگشتم بیشتر از مأمورینی که دیده بودم از پدرم میترسیدم زیرا او معتدل بود و دوست نداشت پسرش در درگیریهای سیاسی حضور داشته باشد.»
او در ادامه با ذکر خاطراتی از پدرش، مرحوم آیت الله حاج شیخ ابوالفضل فیض مشکینی، به چگونگی ورودش به دنیای شعر پرداخت و افزود: «پدرم مغازهای برای دامادمان خرید که من شاگردیاش را میکردم. بعدتر برای خودم یک مغازه خریدم اما فهمیدم این شغل، کار من نیست. شروع به خواندن مجله و شعر کردم و با کمک صادق رحمانی با جلسه آقای مجاهدی آشنا شدم. و از آنجا به جلسات شعر راه پیدا کردم.»
فیض در پایان به بانوان آفتابگردانی توصیه کرد: «نکتۀ مهم در شاعری این است که بتوانی شعر خوب را از شعر بد تشخیص بدهی. اگر بتوانی از شعر خوب لذت ببری و از شعر بد دوری کنی از هر هنری در شعر بهرهمند هستی.»