جمعه, 02 آذر,1403 |
کارگاه نقد1
اولین کارگاه نقد شعر دومین اردوی دوره هفتم آفتابگردان ها:
 

کارگاه نقد1

جمعه، 10 اسفند 1397 | Article Rating

اولین کارگاه نقد و بررسی اشعار دومین اردوی هفتمین دوره آفتابگردان ها عصر سه شنبه 7 اسفندماه 97 با حضور سیدمحمدجواد شرافت، محمدرضا طهماسبی و مبین اردستانی در مجتمع نور استان قم برگزار شد.

«مجید بوری» از آبادان اولین شاعری بود که به شعرخوانی با موضوع حضرت زهرا(س) پرداخت: «فاطمیه شد و غوغاست دلم، اشک چشمان تو زیباست دلم»

در ادامه شرافت در نقد این شعر گفت: در شعر شما معلوم نیست مخاطب کیست که باعث عدم انسجام شعر شده است و حتما باید  اصلاح شود. تغییر مخاطب باید با دلالت هنری باشد. سعی کنیم کلماتی مثل کرب و بلا را استفاده نکنیم. چون از نظر زبانی کلمه اشتباهی است و اگر می خواهیم بیاوریم باید دلالت هنری داشته باشد.

وی تصریح کرد: واژه ای مثل شش دانگ و بچه شیعه چون از فیلتر نگاه شاعرانه رد نشده باید دقت کرد. مضمامین خوبی دارد این شعر و روانی طبع را باید قدر دانست ولی باید دقت چاشنی کار شود.

طهماسبی نیز در نقد این شعر بیان کرد: تغییر مخاطب در یک بیت، مخاطب را اذیت می کند در بعضی جاها نیز ردیف خنثی و بی کار است و انگار برای پر کردن وزن به کار می رود. بیت الغزل این شعر بیت آخر است: چه کسی گفته ندارد حرمی؟ حرم حضرت زهراست دلم.

اردستانی خاطرنشان کرد: عوض شدن نقش دستوری ردیف در بیت می تواند تنوع معنایی ایجاد کند و دلپذیرتر کند شعر را، به شرط اینکه درست استفاده شود. چنانکه قیصر امین پور در غزلی با ردیف "هیچ هیچ" از چنین شگردی استفاده کرده است.

دومین شاعر «امیرحسین نیکویی منش» از اصفهان بود که شعری با این مطاع خواند: «مشتی گله مندی است فقط حاصل این عشق، هرچند به من شور و صفا داده همین عشق»

طهماسبی در خصوص این شعر تصریح کرد: غزل ساحتی است که کلمات باید در معنای واقعی خود بیایند به طوری که در غزل هیچ کلمه ای مترادف ندارد و هر کلمه باید در معنای خود استفاده شود. اینکه چرا شاعر در این شعر به جای واژه مُشتی، از واژه قدری استفاده نکرده است، باید دلیل هنری داشته باشد. از سوی دیگر باید کژتابی را شعر دور کند و به جای آن از ایهام استفاده کرد. زبان این شعر یکدست و خوب بود و بیت آخری خوبی داشت.

شرافت نیز گفت: «این» و «همین» باهم قافیۀ سستی را شکل می دهد. شعر عاشقانه باید حال مرا منقلب کند. از سوی دیگر باید شاعر نمایش دهد نه اینکه گزارش دهد. با ردیف عشق شعر گفتن و شعر تازه گفتن، شاعری فرد را نشان می دهد. شاعر این غزل مطمئناً بهتر از این می تواند شعر بگوید و نیاز به تلاش و دقت بیشتری دارد. «بنشاند» در بیت آخر نیز از نظر نحوی مبهم است و نشان از ضعف زبانی دارد.

«محمد معروفی» از ابهر نیز در ادامه شعری با این مطلع خواند تا مورد نقد و بررسی قرار گیرد: «نگاه می کنم آیینه را پریشانم، و از تلاطم بسیار خویش حیرانم»

شرافت در ادامه بیان کرد: در این شعر ارتباط عمودی بین تصاویر نیست. از سوی دیگر اگر از فضاهای همگون استفاده شود، بهتر است. شعرهایی که مطلع خوبی دارند، گول زننده است. اگر با همان شروع پیش می رفت و در انتخاب کلمات وسواس بیشتری به خرج می داد شعر تاثیرگذارتری سروده می شود. بین بعضی از مصراع ها ارتباط قوی ای دیده نمی شود. مثل بیت دوم: «منم در آینه یا فرد دیگری هستم، برای دیدن خود از خودم گریزانم»

طهماسبی تصریح کرد: بعضی واژه ها نیز نیازمند دقت بیشتری ازسوی شاعر دارد. به راحتی می توان شعر را بهبود داد ولی لازمه آن مطالعه بیشتر است.

اردستانی در ادامه گفت: هرشعری می نویسیم باید پرسید آیا این شعر منسجم است و چقدر کلمات همدیگر را چه در محور افقی و چه عمودی  حمایت می کنند. بایستی کلمات درجایی که باید نشسته باشند و در معنای دقیق خود به کار رود و آرایه ها نیز در خدمت معنای اصلی شعر باشد.

«سجاد بوستانی» از رشت چهارمین شاعر جوان بود که شعری با این مطلع خواند: «میدان آستانه، غروبی سرد، سال هزار و سیصد و یادم نیست/ مستی  از این مسیر گذر می کرد، مستی که حول و حوش می زیست»

در نقد این شعر، شرافت خاطرنشان کرد: چارپاره قالب سخت و راحتی است ولی نباید راحت با آن برخورد کرد. چارپاره هایی که سروده شده، معدودشان ماندگار هستند. چون روایت دارند و روایتشان شاعرانه است. استفاده از بعضی مضامین و قافیه ها روایت کلی شعر را خراب کرده است.

اردستانی نیز گفت: هر شاعر باید از شعر خود و دیگران بپرسد که چقدر طراوت و تازگی دارد. در این شعر برای مثال نسبت به شاعری سجاد تازگی دارد. مصرع هایی چون «سال هزار و سیصد ویادم نیست»، «یک لحظه مکث کرد، محرم بود» از نظر نوع روایت تازگی شاعرانه ای دارد. این شعر نشان می دهد شاعر توانایی زیادی دارد و شاید اگر وقت و دقت بیشتری می گذاشت، با شعر موفق تری مواجه بودیم.

«حمیدرضا ستایش صومعه سرایی» نیز غزلی فاطمی برای حضار خواند: «کوچه از روی خودش دیگر خجالت می کشد، از پریشان حالی حیدر خجالت می کشد»

طهماسبی با اشاره به لزوم حفط حریم اهل بیت بیان کرد: باید از کلماتی استفاده کرد که شکوه ائمه (س) رعایت شود. آنقدر در حوزه شعر آیینی مضامین هست که باید از خیلی مضامین دیگر چشم پوشید. شاعر رسالت بالایی دارد و در حوزه شعر آیینی به این رسالت توجه کرد. ردیف از «خجالت می کشد» در شعری برای حضرت زهرا(س) از شأن اهل بیت می کاهد.

شرافت نیز تصریح کرد: بعضی وقت ها این مدل ردیف ها شاعر را به مضامینی می کشاند که ممکن است خیلی جالب نباشد. در حوزه شعر آیینی هم ادب باید حفظ شود و هم ادبیات. بعضی ماجراهای تاریخی را نیز باید دنبال سند محکم آن بود. این ردیف می تواند نقش مضمون آفرینی خوبی داشته باشد، به شرط اینکه با نگاه فاخرتری به شعر آیینی داشت.

«حمید حمزه نژاد» از بابل نیز ششمین شاعری بود که شعر خود را خواند: «در خیابان قدم نخواهم زد، تا تو را یاد من بیندازد»

شرافت در نقد این شعر بیان کرد: باید در چارپاره از روایت استفاده کرد، بندها ضربه داشته باشد و این روایت ما را ناگزیر دنبال خود بکشاند. اگر این شعر غزل بود شاید بهتر بود. راجع به جزییات، چون شاعر تحربه بیشتری دارد، انتظار بیشتر است و استفاده از واژه هایی چون «صدام» به جای صدایم نیز درست نیست و نیز در یک بند این همه شاخه به شاخه پریدن درست نیست. استفاده درست از آرایه ها نیز باید مورد توجه شاعر قرار گیرد.

طهماسبی گفت: در استفاده از بعضی واژه ها باید دقت لازم را داشت. پراکندگی مصامین و تصاویر نیز از دیگر نقدهایی است که به این شعر وارد است و از شاعر با تجربه بیشتر از این انتظار می رود

«علی نورالدینی» از شهرری غزل خود را خواند: «چرا نماند دمی در هوای زندگی ام، چه کم گذاشتم ای دل برای زندگی ام»

شرافت خاطرنشان کرد: این شعر نسبت به سن خیلی خوب بود. معمولا با این ردیف و این قافیه شعر خوب در نمی آید ولی آقای نورالدینی از پس آن خوب برآمد. تعابیر و ترکیب های که به محاوره نزدیک تر است، شعر را شاعرانه تر می کند. انتخاب بعضی واژه ها نیازمند دقت بیشتری دارد. در مجموع شعر خیلی خوب و موثری بود.

 

تصاویر
  • کارگاه نقد1
ثبت امتیاز
اشتراک گذاری
نظر جدید

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: