دومین کارگاه نقد شعر از دومین اردوی آقایان دوره هفتم آفتابگردانها با حضور دکتر عباس احمدی، دکتر محمدحسین نجفی و میلاد عرفان پور برگزار شد.
اولین شاعر، یاسر عطایی بود که غزل عاشقانه اش را این چنین آغاز کرد:
به راه دوخته ام چشم و خواب کم دارم
رسیده جان به لبم انقلاب کم دارم
دکتر عباس احمدی ضمن تذکر برخی از اشکالات زبانی در این غزل با اشاره به تفاوت مقوله هنجارشکنی و فراهنجار شاعران جوان را به توسعه نگاه زیباشناختی در شعر توصیه کرد.
میلاد عرفانپور نیز ضمن اشاره به ایهام غیر مطلوب در ردیف شعر و برخی تکرارهای بی حکمت، شیوایی مضمون و یکدستی زبان را از نقاط قوت این اثر بر شمرد.
در ادامه محمد هدایت زاده از تهران نیز غزلی با این مطلع خواند:
آشفته شده ذهن و زبان و ضربانم
باز این عطش توست که افتاده به جانم
میلاد عرفانپور این شعر را اثری سالم توصیف کرد و از لزوم توازن بیشتر عینیت و ذهنیت برای اثرگذاری بیشتر شعر سخن گفت.
عباس احمدی نیز با بازخوانی بیت اول، شروع هوشمندانه این شعر برای ایجاد فرم را مایه تحسین دانست.
سومین شاعر، میثم بیگ لو بود که پشت تریبون رفت و غزلی با ردیف متفاوت خواند:
رسیده جان به لبانم، بمان که زنده بمانم
برای مرگ جوانم، بمان که زنده بمانم
اینبار کارشناسان با آسیب شناسی انتخاب ردیف های بلند، درباره برخی بازی های تصنعی زبانی و لطمه آن به ادبیت اثر، به شاعران جوان هشدار دادند.
علی علیزاده از اسلامشهر شاعر دیگری بود که ترانه عاشقانه اش حال و هوای جلسه را تغییر داد و مورد استقبال حاضران قرار گرفت:
سحرا وقتی پنجره بازه
عطر لبخندای تو رو داره
هوای تو هوای روزیه که
آسمون بغضه و نمی باره
دکتر عباس احمدی این ترانه را اثری مقبول خواند و در ادامه به بیان برخی از لغزشهای موسیقیایی آن پرداخت.
میلاد عرفانپور نیز با تمجید از نوآوری های مضمونی اثر، درباره لزوم کاستن از دست اندازهای موسیقیایی و زبانی در قالب ترانه راهنمایی های لازم را به شاعر ارائه کرد.
مسعود پایمرد از نجف آباد پنجمین شاعری بود که به جایگاه دعوت شد و غزلش را اینگونه آغاز کرد:
تو پشت پنجره هر شب به ماه می نگری
دوباره موسم باران رسیده ماه پری!
دکتر محمدحسین نجفی مجری-کارشناس این کارگاه برخی از اشکالات موسیقیایی مانند نشستن هجای کوتاه به جای هجای بلند و همینطور نمونه ای از تنافر حروف را به عنوان ایراد زبانی به شاعر تذکر داد.
میلاد عرفانپور نیز ضمن امیدبخش خواندن اثر این شاعر جوان برخی ایرادات دیگر از جمله عدم ارتباط مصاریع بیت اول را یادآور شد.
جوان ترین شاعری که در این کارگاه به خوانش شعر پرداخت محمدرضا نادعلیان با نوزده سال سن بود که غزلی علوی قرائت کرد:
چشمی که در هوای تو گشته است بی قرار
با پای دل رسیده به خلوت سرای یار
کارشناسان با بیان مقبولیت این غزل نسبت به میزان تجربه شاعر، برخی از ایرادهای زبانی و مضمونی را به عنوان نمونه مطرح کردند.
سپس مجری از علیرضا میرزایی دعوت کرد تا غزلش را با این مطلع برای حاضران بخواند:
قدم قدم پی هم اشتباه میکردم
منی که رفتن او را نگاه می کردم
کلیشه ای بودن برخی از مضامین و ایرادهای دستوری در چند بیت از این غزل مهمترین نقاط ضعفی بود که توسط کارشناسان در بررسی این شعر خاطر نشان شد.
با نزدیک شدن به لحظات پایانی جلسه تنها دو شاعر دیگر فرصت شعرخوانی پیدا کردند
غلامرضا فرزانیان از شیراز به خواندن سه رباعی اکتفا کرد:
یکبار نه، ده بار نه، صدبار بمیر!
بسیار که بسیار که بسیار بمیر!
این خواب به خواب رفتنت بیهوده ست
بیدار شو! بیدار شو! بیدار بمیر!
میلاد عرفان پور که خود یکی از رباعی سرایان موفق و جریان ساز معاصر است با تمجید از شناسایی موفق ذات رباعی، ورود این شاعر جوان به فضای رباعی سرایی را امیدوارکننده توصیف کرد.
و اما نهمین و آخرین شاعر، مهدی رضایی از زنجان بود که غزلی به ساحت ثامن الحجج علیه السلام تقدیم کرد:
در سایه سار مرقد زیبایت
جان داده ای جان پریشان را
از اشک زائران حریم تو
حس می کنم طراوت باران را
پر رنگ ترین بخش نقد کارشناسان درباره این اثر تذکر برخی از ایراد های وزنی آن بود.
در پایان جلسه نیز هر کدام از کارشناسان با قرائت یکی از اشعار خود حسن ختام دومین کارگاه نقد این اردو را رقم زدند.