جمعه, 02 آذر,1403 |
کارگاه نقد 3
سومین کارگاه نقد شعر دومین اردوی دوره هفتم آفتابگردان ها:
 

کارگاه نقد 3

جمعه، 10 اسفند 1397 | Article Rating

 

 

در سومین کارگاه نقد شعر، مصطفی محدثی خراسانی، علی داودی و محمدرضا وحیدزاده به نقد و بررسی اشعار چند تن از شاعران جوان آفتابگردانی دوره هفتم نشستند.

حمیدرضا محمودزاده به عنوان نخستین شاعر این جلسه غزلش را اینگونه آغاز کرد:

مقابل تو چه بی چیز و بی اراده منم

هلال چشم تو آهنربا، براده منم

 

مصطفی محدثی ضمن تحسین روند رو به اوج ابیات در این غزل خاطر نشان کرد که سرایش ابیاتی چنین محکم و سالم نشان از توانمندی شاعر دارد و همین نکته انتظار مخاطب را از شاعر برای پرداخت بیشتر همه ابیات بالاتر می برد.

علی داودی نیز پراکندگی تصاویر در این شعر را مایه عدم رسیدن شاعر به یک انسجام کلی دانست و تاکید کرد: بیت محور بودن غزل باعث شده است که حتی "من" شاعر در تمام غزل یک شخصیت واحد نداشته باشد.

محمدرضا خانی از دماوند شاعر دیگری بود که شعرش را در معرض نقد کارشناسان قرار داد:

قلب قلمم گفت از اندیشه بگویم

از نقش هنر نقش هنرپیشه بگویم

 

محدثی خراسانی این شعر را شعری معترض وگواه درد درونی شاعر توصیف کرد و افزود: مخاطب برای همزادپنداری با درد شاعر نیاز به نشان دادن درد دارد نه صرف بیان آن که این شعر در این زمینه نیاز به مجال و فرصت بیشتری داشت.

وی همچنین با اشاره به مطلع این غزل ترکیب قلب قلم را ترکیبی با پیوند تصویری ضعیف دانست که مانع لذت بیشتر مخاطب از پیوند لفظی و مفهومی آن می گردد.

محمدرضا وحید زاده نیز با تمجید از نگاه متفاوت و جسارت شاعر در پرداختن به موضوع هنر شاعر را به دو نکته اساسی توجه داد. نخست نیاز به زبان مستحکم تر و دیگری اعتدال در استفاده از تکنیک های هنری تا به تکلف زبانی و از بین رفتن صمیمیت شعر نیانجامد.

شاعر سوم، علی سلیمیان بود که غزلی با حال و هوای پیاده روی اربعین تقدیم کرد:

یکی آورده با خود گریه های گاه گاهش را

یکی در کوله بار ... بار گناهش را

 

علی داودی وجود دو زبان صمیمی و بیگانه در این اثر را نشانه تحیر شاعر در نوع مواجهه با موضوع دانست که نیاز به چاره اندیشی دارد.

وی نداشتن شاکله ساختاری را نقطه ضعف دیگر این اثر برشمرد و خاطر نشان کرد: حرکت شعر نیاز به مقدمه و اوج و فرود دارد که متاسفانه در این غزل یافت نمی شود.

محمدرضا وحیدزاده نیز با بیان اینکه پدیده اربعین یک جریان فرهنگی عظیم را تشکیل داده است تاکید کرد: گام های اولیه در این مسیر باید دنبال نشانه های تازه و عمیق تری باشند و به عنوان مثال میتوان به گزاره های آشنایی همچون چای و موکب و.. از زاوایای جدیدی نگاه کرد.

حسین جمالی دیگر شاعری بود که شعرش با این مطلع مورد نقد و بررسی قرار گرفت:

اشک با اذن شما قصد چکیدن دارد

ماه از پشت همین پنجره دیدن دارد

 

مصطفی محدثی با تمجید از پیوند موسیقیایی قافیه و ردیف هشدار داد نوع چنین ترکیب هایی در قافیه و ردیف برای جاافتادگی نیاز به در خدمت بودن تمام اجزاء شکل دهنده بیت دارد که در تعدادی از ابیات این غزل اتفاق نیفتاده بود.

همچنین علی داودی با  ذکر چند مثال، استفاده از برخی واژگان را نشانه سهل انگاری شاعر در انتخاب و‌ عدم توجه به کارکرد هنرمندانه ابزار ساختاری شعر دانست.

و اینبار روحانی شاعر، علی مقدم، حضار را مهمان غزلی عاشقانه کرد:

لبت چه طرح ظریفی ست، انتخاب کجاست؟

همین که بوسه زدم گفتم این شراب کجاست؟

 

محدثی خراسانی با بیان اینکه پیوند ردیف و قافیه فضای مضمون پردازی خوبی را برای شاعر فراهم کرده است شاعر را در انجام این وظیفه نسبتا موفق دانست.

اما علی داودی ضمن اشاره به عدم وجود کشف تازه در مضامین، تاکید کرد که شاعر می توانست استفاده بهتری از ظرفیت  قافیه و ردیف داشته باشد.

در ادامه محمدمهدی کلاته با خوانش این اثر نفر دیگری بود که شعرش مورد بحث قرار گرفت:

چشم چرخاند از کنارم رفتم

از کنارم تمام خاطره ها

مثل شیشه شکست بغضم آه

خیس باران شدند پنجره ها

 

استاد محدثی ابتدا با بیان اینکه اساسا فلسفه پیدایش قالب چهارپاره ایجاد قالبی بهره مند از زیبایی قالبهای کهن و آزادی عمل قالبهای نوین است، دقت در انتخاب واژگان در این قالب را مورد انتظار دانست که بعضا در این چهارپاره رعایت نشده است

حمیدرضا مداح نیز با خوانش سه رباعی تحسین حاضران را برانگیخت:

بر شاخه شانه بار دلتنگی هاست

پر خون جگر انار دلتنگی هاست

پاییز شده خاطره ها گل کرده

پاییز شده بهار دلتنگی هاست

 

علی داودی در نقد این شعر ابتدا گفت رباعی جزء قوالبی است که نیاز به هنرمندی فراوانی دارد و انگشت شمار بودن رباعی سرایان موفق گواه این مدعاست.

وی افزود رباعی های این شاعر واقعا خوب و قوی بود و درک صحیح موسیقی و ارتباط تنگاتنگ واژگان انتخابی شاعر دستاورد کنکاش شاعر در لایه های پنهانی زبان است.

و بالاخره سعید مشکانی آخرین شاعری بود که غزلش را برای حضار قرائت کرد:

نه اینکه اهل مسجد و نمازخانه نیستم

فقط شبیه مومنان این زمانه نیستم

محمدرضا وحیدزاده با تحسین حس عاطفی این غزل، شاعران جوان را به حرکت به سمت خلق فضاهای روشن تر دعوت کرد.

تصاویر
  • کارگاه نقد 3
ثبت امتیاز
اشتراک گذاری
نظر جدید

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: