روز دوم اردوی دوم دوره هفتم آفتابگردان های شهرستان ادب در شهر قم در حال برگزاری ست. نخستین کلاس در روز دوم، کلاس «زبان شعر» استاد سید مهدی حسینی بود که در سالن همایش کتابخانه فاطمه الزهرا (س) برگزار شد.
سید مهدی حسینی ابتدا به تعریف شعر پرداخت و عناصر شعر را تبیین کرد. به عقیده ی او، در بین عناصر شعر، عنصر «زبان» محوری ترین عنصر شعر است و زبان در شعر، جایگاه بسیار ویژه ای دارد. حسینی افزود: شعر، تصویری از میزان شناخت شاعر از زبان و شیوه ی بیان است.
حسینی با اشاره به اینکه شعر ما، معرف ماست، ادامه داد که شعر ما، معرف نگرش ما به هستی و بیانگر توانایی های ما در ارتباط با مخاطب و بیان احساسات و دغدغه های شاعر است. شاعر در هنگام ساختن شعر، یک سوالی باید از خود بپرسد که آیا، شعر را برای قشر فرهیخته ی دانشگاهی می گوید؟ یا برای شنیدن آفرین و احسنت در انجمن ها؟ یا برای شرکت در جشنواره ها یا برای مردم؟ این ها سوالات مهمی هستند که درباره ی هر شعری می توان مطرح کرد.
به عقیده ی حسینی، اگر بخواهیم تصویر درست و دقیقی از شعر خودمان ارائه کنیم، باید ابتدا خودمان، بعد شعر و زبان شعرمان را مدیریت کنیم. اگرجامعه ی امروز و شعر امروز به سمت ساده سرایی حرکت می کند، شاعر باید مختصات ساده سرایی را شناسایی کند. اگر این عناصر و مختصات شناخته نشوند، به جای عامیانه سرایی، اشعار سروده شده عوامانه می شوند.
از دید سید مهدی حسینی، هر اثر هنری هفت شاخصه ی مهم دارد و نمی توان از این هفت شاخصه فرار کرد. نخست باید هنر شمایعنی شعر شما سالم باشد، هم از نظر محتوایی و هم از نظر فنی. شاعری که زبان را نشناسد، دچار ضعف تالیف، کژتابی و حشو می شود. نکته ی دوم این است: وقتی سلامت زبان شاعر تضمین شد و آثار خوب ادبیات فارسی را خواند، زبان شاعر استوارتر می شود. نکته ی سوم، جذابیت و تاثیرگذاری هنری ست. اثر هنر، شعر، باید طراوت داشته باشد و دلنشین مخاطب باشد. در این نکته، حافظ راه را نشان داده است:
دلنشان شد سخنم، تا تو قبولش کردی
آری آری، سخن عشق نشانی دارد
نکته چهارم تنوع است، تنوع فنی و تنوع زبانی. نکته ی پنجم سنخیت هنری و تناسب است. المان ها، نشانه ها، واژه ها و عبارتی که در شعر به کار برده می شوند، باید با هم سنخیت داشته باشند و شاعر باید از پریشان گویی پرهیز کند.. نکته ی ششم، انسجام است که می شود گفت، نتیجه ی سنخیت هنری ست. نکته ی هفتم، بحث خلاقیت و برجستگی ست که بعد از آن شش نکته اتفاق می افتد. یک اتفاق، خلاقیت و ابداعی باید در شعر انجام بشود تا شعر شاعر از دیگران اشعار متمایز شود. حسینی در ادامه ی تشریح این نکات گفت: اگر شاعر، این هفت نکته را در سرودن شعر خود به کار ببندد، می توان گفت که شعر گفته است.
از دیدگاه این شاعر معاصر، یکی از اهداف مهم سرودن «لذت» است. اگر شاعر، از هنگام سرودن تا اتمام شعر، لذت برده باشد، می شود گفت که نیمی از راه را رفته است. لذت وقتی اتفاق می افتد که ما جوشش شعری داشته باشیم. به تعبیر مرحوم قصر امین پور، شعر، مهمان ناخوانده ای ست که می آید و ما را از زندگی عادی دور می کند. در کنار این ها، شاعر باید قسمتی از این لذت را به مخاطب انتقال دهد. لذت هایی که شاعر می تواند به مخاطب انتقال دهد، چند مورد است: لذت های عاطفی، موسیقیایی، مضمون، بصری و تفاوت در زبان.
بیان کنایی و غیر مستقیم در شعر محور است
در ادامه، حسینی با اشاره به مهم بودن «بیان غیر مستقیم در شعر» افزود: به عقیده ی برخی منتقدان، شعر آن است که خروجی آن یک بیان غیر مستقیم باشد. این بدین معنی ست که خیال در شعر، محور نیست. صدها مثال از حافظ و سعدی می شود آورد که فاقد خیال هستند ولی شعرند. پس می شود نتیجه گرفت که بیان کنایی و غیر مستقیم در شعر محور است. آن بیان کنایی باید در ذهن مخاطب کلنجار ایجاد کند. اصل «غافلگیری» نیز در بیان کنایی بسیار مهم است که مخاطب را در کشف خود غافلگیر کند.
این شاعر آیینی در ادامه صحبت های خود به آفت های شعر معاصر اشاره کرد و گفت: نظم سرایی، شعارسرایی، بی انسجامی شعر هم از نظر زبان و هم از نظر نگرش و پریشان گویی. اگر این آفت ها را ریشه یابی کنیم، این آسیب ها ریشه در برخی معلمان و آموزگاران شعر دارند و برخی جریان های محرک مثل جشنواره های شعر نیز در این آفت ها دخیل اند.