در دومین کارگاه نقد اردوی سوم آقایان دوره هفتم آفتابگردانها آقایان سیروس مرادی روئینتن، میلاد عرفانپور و مبین اردستانی به عنوان کارشناس گرد هم آمدند.
سیدحسین احمدپور اولین شاعری بود که در این کارگاه برای شعرخوانی به جایگاه دعوت شد و شعر خود با مطلع زیر ارائه کرد:
در روزهای جاری تقویم
امروزمان بهتر نمیگردد
باید نگاهی رو به فردا کرد
آبی که رفته برنمیگردد
سیروس مرادی در نقد این شعر با اشاره به زبان خوب آن گفت این شعر آن روایتی که از چهارپاره انتظار میرود را نداشت. از طرفی قالب چهارپاره باید از موسیقی خوبی برخوردار باشد اما در این شعر چنین نبود.
میلاد عرفانپور با تأیید گفتههای جناب مرادی در باب موسقی اضافه کرد که نکته مثبت شعر موضوع توأم با امید آن بود آن هم در عصری که ناامیدی بازارش گرمتر و شعر سرشار از ناامیدی مشتری پسندتر است.
مبین اردستانی درباره شعر احمدپور به خطرناپدیر بودن شاعر اشاره کرد و گفت شاعر همان مسیر گذشتگان را طی کرده و در کشف وادیهای جدید گامی برنداشته.
امیررضا ستایش به عنوان دومین شاعر شعری با قالب غزلمثنوی و مطلع زیر خواند:
با دل تنگ آمدم سوی خراسان شما
عقده دل وا کنم در صحن و ایوان شما
عرفانپور درباره موضوع شعر اینچنین گفت که چنین اشعاری عاطفه فراوانش احسنت و آفرین زیادی را از طرف مخاطب کسب میکند ولی بُعد عاطفی آن به مراتب بیشتر از بُعد ادبی آن است. از لحاظ زبان و موسیقی نیز چنین است و ضعف زبان و موسیقی در سایه احساس قوی شعر قرار گرفتهاست.
مرادی روئینتن با تأکید بر اینکه با یک شعر توصیفی روبرو هستیم تا یک شعر تکنینیکی اضافه کرد شعر به سمت نظم گرتیش داشته تا شعر.
اردستانی هم به طور مختصر گفت شعر عامه پسند است و برای مخاطب خاص شعر قابل قبول نیست.
شاعر بعدی یاسین کیانی بود که به جایگاه دعوت شد و غزلش را با این مطلع آغاز کرد:
.......... من و تنهایی و ملال
راضی به هرچه آمده بیحرف و بیسؤال
عرفانپور با اشاره به ردیف نداشتن غزل گفت غزل بیردیف سرایشش از لحاظ موسیقیایی دشواری خاص خود را دارد چرا که بودن ردیف به موسیقیایی بودن شعر کمک شایانی میکند. عرفانپور شعر را از لحاظ محتوایی یکدست خواند.
مرادی با تأیید و تأکید سخن جناب عرفانپور درباره یکدست بودن شعر گفت با اینکه با شعری شسته و رفته مواجهیم ولی همچنان جای تأمل بیشتری دارد.
مبین اردستانی نیز شعر را از لحاظ زبانی بینقص دانست.
علیرضا احسانی به عنوان چهارمین شاعر پشت تریبون قرار گرفت و شعر خورد را اینگونه آغاز کرد:
سلام دادی و ماندی تو هم سلام بگیری
که از جنون غریبم دوباره کام بگیری
عرفانپور در توضیح این شعر گفت شعر نسبتاً خوبی بود و پایانبندی مناسبی داشت.
سیروس مرادی به قافیههای شعر اشاره کرد و گفت میشد قوافی بهتری در شعر به کار برد.
جناب اردستانی با تأکید بر اینکه تسلط زبانی شاعر خوب است ادامه داد باز هم مشکلات زبانی در شعر قابل مشاهده است.
شاعر پنجم محمد هدایتزاده بود با غزلی با مطلع زیر:
رد شد نسیم خاطرهای از خیال من
در هم شکست شیشه خواب زلال من
میلاد عرفانپور غزل را از لحاظ عاطفی خوب دانست و گفت قطعاً میشود آن را به عنوان شعر پذیرفت.
مرادی در ادامه گفت شعر یکدست و منسجم و زیبایی بود، عاطفه خوبی داشت. همچنین اضافه کرد هر شعری که در پردهای از حیا بیان شود ماندگاری بیشتری دارد.
اردستانی نیز خوب بود کلی شعر اشاره کرد و گفت شاعر در شعرش از ترکیبهای تازهای استفاده کرده بود که این نقطه قوت شعر است.
آخرین شاعر این جلسه یاسر عطایی بود که غزلی با مطع زیر برای حضار و کارشناسان ارائه کرد:
در من عصبهایم براندازانه شوریدند
تا چشمهایم چشمهایت را پسندیدند
سیروس مرادی به عنوان کارشناس اول اینگونه شروع کرد که شاعر در به کارگیری کلمات جسارت داشته و این جسارت حرکتهای رو به جلویی را نیز در بر داشته اما در کنار این جسارت خوب، مشکلات زبانی نیز وجود دارد و باید گفت زبان شعر یکدست نیست. همچنین شعر از پایانبندی خوبی برخوردار است.
مبین اردستانی درباره عدم یکدستی غزل صحبتهای جناب مرادی را تأیید کرد و گفت شعر باید انسجام لازم را داشته باشد ولی در این شعر، این موضوع کمی کمرنگ بود.
عرفانپور نیز گفت اگرچه شعر چند ایراد محتوایی کوچک دیده میشود ولی در کل غزل پسندیدهای است.