دومین کلاس از هفتمین اردوی آموزشی شعر آفتابگردانها، با محوریت شعر طنز و با حضور «سعید بیابانکی» و «ناصر فیض» برگزار شد.
در ابتدای جلسه، سعید بیابانکی اظهار داشت: «شعر طنز یک قالب شعری نیست و تنها شیوهای برای سرودن شعر و سخن گفتن است که میتواند به شکلهای متفاوتی اتفاق بیفتد» او افزود: «زبان طنز برای بیان مفاهیم مختلف، در بسیاری از آثار کلاسیک مورد استفاده قرار گرفته است. در آثار بزرگانی چون مولانا، سعدی و حافظ میتوان نمونههای زیادی یافت که شاعر برای افزایش میزان تاثیرگذاری کلام خود از طنز استفاده کرده است.» او با تاکید بر این مسئله که یکی از روشهای عمده برای ایجاد طنز استفاده از تضادها و تتاقضهاست گفت: «میتوان نمونههای بسیاری از اشعار حافظ را یافت که به همین شیوه اشعار طنزآمیز خلق کرده است و البته این طنز در زبان حافظ پنهان است.» وی خاطر نشان کرد: «در دورۀ معاصر، به دلیل تاثیر مطبوعات و رسانهها طنز پنهان کمتر شده و مفاهیم طنز به صورت کاملا آشکار بیان شده یا به تصویر کشیده میشوند. برنامهها معمولا به صورت زود هضم تهیه میشوند تا مخاطب عکسالعمل سریعتری نسبت به آن نشان بدهد و بازیهای زبانی و سایر تکنیکهای اینچنینی که نیازمند تفکر بیشتر مخاطب برای درک مفهوم مورد نظر باشد در آثار معاصر وجود ندارد.» او در ادامه گفت: «طنز امروز به دنبال آن است که مخاطب را به هر قیمتی بخنداند. صرف خنداندن مخاطب ابتداییترین هدفی است که می توان برای طنز درنظر گرفت؛ در حالیکه شاعر طنزپرداز باید از حداکثر ظرفیتهای زبانی، تناسب، تضاد و... استفاده کند تا اثری ارزشمند خلق کند؛ اگرچه ممکن است مخاطب به مقصود شاعر پی نبرد اما با مطالعۀ مجدد شعر به درک بهتری از آن می رسد.» وی با تاکید بر این امر که سرودن شعر، عملی کاملا علمی و پیچیده است گفت: «ما باید به طنز بهعنوان یک تخصص نگاه کنیم و حداکثر توانمان را برای بهره بردن از ظرفیتهای زبان به کار بندیم.»
تضاد و اغراق، دو عنصر مهم خلق شعر طنز
پس از او، ناصر فیض در رابطه با دلایل عدم جذب مخاطب به برخی از اشعار طنز گفت: «برای سرودن شعر طنز باید از ابزار مناسب آن استفاده کنیم و صرف توانایی سرودن شعر موجب آن نمیشود که در سرودن شعر طنز نیز موفق عمل کنیم.» او ضمن تاکید بر این مسئله که گستاخی در بیان مطالب و هنجارشکنی برای خنداندن مخاطب طنز نیست، افزود: «اصلیترین عنصری که برای خلق شعر طنز استفاده میشود تضاد است و دومین عنصر لازم برای خلق شعر طنز، اغراق است. در بسیاری از برنامههای طنز تلویزیونی از این دو عنصر استفاده میشود. گاهی اوقات بدیهی سخن گفتن، آوردن دلایل احمقانه و دور از ذهن برای برخی از پدیدهها موجب غافلگیری مخاطب شده و موقعیت طنز ایجاد میکند.» وی خاطر نشان کرد: «اگر در زمان سرودن شعر طنز به این موارد توجه نداشته باشید اثری که خلق میکنید ارزش هنری نخواهد داشت.» او ادامه داد: «هدف شاعر از سرودن طنز دغدغههای اصلی بشر مانند نفاق، ظلم، ریا و... است و شاعر به طور کلی به بیان آنها میپردازد. اما در فکاهی به شخص خاص اشاره میشود و به جزئیات میپردازد» وی در پایان اظهار کرد: «اگرچه ویژگیهای اخلاقی شاعر در سرودن شعر طنز تاثیرگذار است اما نمیتوان تنها به آن تکیه کرد. مطالعۀ آثار ارزشمندی چون رسالۀ دلگشا و گلستان سعدی برای کسب مهارت در این زمینه میتواند بسیار مفید باشد»
در تحلیل زیباییشناسی شعر لازم نیست به کُنه زیبایی آن برسیم
«مبین اردستانی» در سومین کلاس این اردو پیرامون «فرم درونی شعر در غزل و نیمایی» سخن گفت و صحبتهای خود را اینطور آغاز کرد: «شاعران باید به اندازۀ درک خود، از شعرها خطی بردارند. ضمن اینکه اگر شعری شاهکار باشد، باید هربار برای ما به گونۀ تازهای تجلی یابد.» او افزود: «شاعر در هر سطحی که قرار دارد، باید بتواند شعر را از لحاظ زیباییشناسی تحلیل کند، هر شعر نوعی فراخوان است. باید کلمات نسبتی با کلمات قبل و بعد از خود داشته باشند و شاعر آنقدر آن موضوع را در ذهن پرورده باشد تا بداند که میخواهد به کدام سمت و سو برود و در نهایت کلمات چه نسبتی با کلمات پیش و پس از خود دارند. این باعث اثرگذاری شعر میشود و ما در بررسی آثار شاخص نیز با چنین نسبتی روبرو هستیم.»
اردستانی با اشاره به رباعی مشهور اخوان با آغازِ «سر کوه بلند آمد عقابی...» گفت: «ما در تحلیل زیباییشناسی شعر نمیخواهیم به کُنه زیبایی آن برسیم؛ بلکه میخواهیم بدانیم چه چیزهایی در کلیت اثر وجود دارد که آن زیبایی را آفریده است.» اردستانی دو واژۀ «کوه» و «عقاب» در این شعر را دو شخصیتِ دارای شکوه خواند و اضافه کرد: «در مصراع دوم نیز، شاعر با ایجاد زمینۀ عاطفی در شعر به سراغ ادامۀ آن میرود. هر کلمهای که به شعر وارد میشود باید بهجد دارای زیبایی باشد.»
شاعر مجموعهشعر «لحظههای بیملاحظه»، یکی از راههای پیدا کردن فرم شعر را یافتن تکرارها در شعر عنوان کرد و گفت: «تکرار محصول شبکه شدن و زنجیر شدنِ عناصر در یک اثر است. با وجودی که «تکرار» ذاتا موضوعی ملالآور است اما گاهی در برخی از اشعار این تکرار موجب زیباییست. مثل تکرارِ «با توام» و «ای» در این شعر از قیصر: «با توام/ ای لنگر تسکین!/ ای تکانهای دل/ ای آرامش ساحل/ با توام/ ای نور/ ای منشور... .»
این شاعر ضمن صحبت دربارۀ فرم درونی شعر به قرائت و تحلیل اشعاری از قیصر امینپور، سهراب سپهری، مهدی اخوانثالث، محمدعلی بهمنی، قربان ولیئی و میلاد عرفانپور، از منظر آرایش و بلاغت اشعار پرداخت و در پایان، بانوان شاعر را به دقت در برخی از شعرهای شاعرانی مثل بهمنی و توجه به بسامد برخی واژگان در اشعار شاعران دعوت کرد.