نخستین کارگاه نقد شعر از اردو با کارشناسی علی داوودی، میلاد عرفان پور و محمدرضا وحیدزاده برگزار شد و آثار چند تن از شاعران جوان در بوته نقد قرار گرفت.
علیرضا ترابی با این غزل آغازگر جلسه بود:
هزار آینه، هر آینه به چشم تو خیره
و محو خلقت آن چشم های روشن تیره
علی داوودی در بررسی این شعر گفت: «انتخاب قافیه سخت و جدید، مفاهیم جدیدی را پدید آورده اما نبود ردیف در این غزل به نوعی باعث ضعف موسیقیایی شعر نیز شده است».
وحید زاده نیز با بیان اینکه همه ابزار شاعر واژه است تاکید کرد که شاعر باید به ابعاد ناخواسته هر یک از واژگان که مورد نظرش نیست توجه کند و برای نمونه ترکیب "هزار جزیره" را در این غزل مثال زد.
سپس عباس نعمتی غزلی با حال و هوای زیارت قرائت کرد:
نگاه زائرت می شد دوباره زیر باران تر
حرم سرشار از نور است؛ گنبد نورافشان تر
علی داوودی درباره این غزل چنین اظهار نظر کرد که: «شعر حس و حال خوبی داشت هرچند به خاطر غلبه فضای زیارتی بیشتر جنبه توصیفی پیدا کرده بود و عناصری چون عاطفه و خیال کمرنگ ظاهر شده اند».
محمدرضا وحیدزاده نیز با این توضیح که برخی از ردیف و قافیه ها دست و پا گیرند و برخی ظرفیت آفرین، تذکر داد که ردیف منتخب شاعر در همه ابیات به خوبی جا نیفتاده است.
اینبار نوبت حسین احمدی بود که شعرش را در معرض نقد قرار دهد:
باد خزان که نام مرا جار می زند
این حجم زرد خنده ی انکار می زند
وحیدزاده این شعر را به لحاظ زبان نیازمند پرداخت جدی دانست اما گفت «نکته مهمتری که وجود دارد اینست که در شعر برای مخاطب امروز ملاک باید زیان معیار باشد».
وی ادامه داد: «مثلا با مهندسی معکوس و حذف وزن از شعر می توان ساختار درست کلام را دریافت و خطاهای احتمال را تشخیص داد».
میلاد عرفان پور نیز هشدار داد که اگر تخیل و تصویر سازی شعر در مقام بیان ناموفق باشد و زیبایی آن با بیانی شیوا به مخاطب منتقل نشود، ضعف تالیف نام دارد که متاسفانه در برخی نقاط این شعر مشهود است.
عمار محتشمی دیگر شاعری که بود که شعرش مورد بررسی قرار گرفت:
خستهام خسته از این زمانه، از هوای غم انگیز خانه
حس تنهایی شاعرانه، علت گریه های شبانه
علی داوودی انتخاب وزن دوری و قافیه درونی را انتخابی هوشمندانه دانست مشروط بر اینکه شعر بوی تکلف و تصنع ندهد و انسجام کلی شعر از بین نبرد.
وحید زاده نیز با تحسین برخی از ابیات غزل از بازگویی برخی حرف های طبیعی که کشفی شاعرانه در دل ندارند گلایه کرد.
در ادامه علی اصغر طلوعی با غزل فاطمی خود حال و پای جلسه را تغییر داد:
بعد بابا داغ پشت داغ دید، آزار هم
سینه اش با اشک مولا سوخت، با مسمار هم
داوودی ضمن بیان این نکته که شعر آیینی ترکیبی از شعر و روضه و حکمت است لذا مخاطبان آن متفاوت اند و جایگاه شاعر آیینی جایگاه والایی است اظهار داشت:
«در این شعر تعادل رعایت شده و از هر حوزه ای سهمی دارد هرچند در عرصه بیان بی ایراد نیست».
محمدحسن بیات لو شاعر بعدی این محفل بود که غزلش را اینگونه آغاز کرد:
ای آرزوی اول و عشق نهایی ام!
بی تو کی ام؟ بدون تو اصلا کجایی ام؟
علی داوودی این غزل را شعر خوبی توصیف کرد که علی رغم گیرایی خود فراتر از حرف های ساده عاشقانه نرفته و کشفی به دنبال ندارد که نشان از سهل انگاری شاعر است.
مهدی احمدلو نیز غزلی مادرانه برای حضار خواند:
یکبار پر از آیینه کن دور و برت را
حیف است تماشا نکنی بال و پرت را
محمدرضا وحید زاده و علی داودی با تذکر برخی ضعف تالیف ها و همچنین تحسین فضای روشنی که به صورت یکپارچه در شعر حفظ شده بود درباره این غزل به گفتگو پرداختند.
اما حسن حسن زاده آخرین شاعری بود که اثرش در این نوبت مورد نقد قرار گرفت:
سفر چگونه کنم با بهانه ای که ندارم؟
کدام سو بپرم؟ آشیانه ای که ندارم
محمدرضا وحید زاده نیز با هشدار در مورد اغراق در استفاده از تکنیک ها و حتی اختیارات شعری مخصوصا در مطلع و پیش از مشخص شدن لحن کلام شاعر، نظر خود را در مورد این شعر اظهار کرد.