در کلاس دیگری از این اردو اسماعیل امینی درباره ضرورت نقد علمی شعر گفت: اگر کسی درباره اظهارات یک استاد بزرگ و پیشکسوت گفت؛ این غیرمنطقی است یا من نمیپذیرم این به معنی بیاحترامی به استاد نیست. شعر باید در دانشگاه ها نقد علمی شود. متاسفانه رابطه مرید و مرادی در دانشگاهها وجود دارد و برخی اساتید هر حرفی میزنند از طرف دانشجویان پذیرفته میشود. در حوزه متن نیز چیزهایی نوشته یا ترجمه میشود که هیچ معنایی ندارند اینها باید در دانشگاهها نقد شده و به چالش کشیده شوند
وی درباره ضرورت مطالعه زبان شعر و آگاهی به آن بیان کرد: پس از مراحل اولیه آزمون و خطا که شاعر میگذراند و تسلط به تکنیکهای شاعری پیدا میکند؛ یادگیری این فنون لازم و ضروری است. شعر حاصل کشف جهان درون و بیرون است شعری که فقط دارای تکنیک است مخاطب معمولی را شاید متحیر کند اما در بین کسانی که شعر را عمیقتر مطالعه و دنبال میکنند ارزش ادبی چندانی ندارد برای همین شاعر باید برای تقویت شعر خود زبان شعر را بیاموزد.
این استاد دانشگاه درباره تفاوت زبان و شعر با زبان روزمره بیان کرد: زبان روزمره تکراری و اتوماتیک است اما زبان شعر دارای خلاقیت و نوآوری است زبان شعر برجستهتر و متمایزتر از زبان روزمره است. اما باید دقت داشت که هر خلاقیتی در زبان به معنای نوآوری نیست.
امینی افزود: وظیفه زبان روزمره صرفاً انتقال پیام است. در این زبان زیبایی و موسیقی زبان معنایی ندارد چون قصدمان انتقال پیام است اما در شعر رسایی در زبان پشت زیبایی قرار دارد و زیبایی اولویت برتر را دارد.
وی با بیان این نکته که دلالت کلمات در زبان شعر دلالت ضمنی است، اضافه کرد: کلمات در شعر علاوه بر دلالت بر معنای خودشان، نقش اساطیری، بینامتنی و استعاری دارند و اساساً فرق میان شعر خوب و شعر بعد رعایت این نکات است.
این شاعر گفت: نوع روایت در شعر با روایت در داستان نیز متفاوت است. در زبان شعر، تداعی آزاد قصه را پیش میبرد و زبانش مثل داستان علت و معلولی نیست. اساساً تفاوت بین شعر و غیره شعر همین است. اشعار زیادی داریم که نظم و ظاهر خوبی دارند و ظاهراً ایرادی ندارند اما منطق شاعری را ندارند و اینها شعر محسوب نمیشود.
امینی اضافه کرد: آنچه به عنوان نامتناسب غریب و ناشناخته به نظر میآید اتفاقاً در شعر پسندیده است. شعر به متن روزمره از عالم درون انسان اضافه میکند.
وی با تاکید بر اینکه کلمات در شعر بسیار دقیق انتخاب میشوند، ابراز کرد: برخی به تقلید از شاعرانی مثل فروغ فرخزاد و سهراب سپهری و ... شروع به سرایش شعر کردند اما متوجه نیستند در زبان شعری کنار هم که قرار گرفتن کلمات دلایلی دارد. زبان شعر زبان ارجاعدهنده است مثلاً وقتی فروغ میگوید «من سردم است» باید مخاطب بداند با شعر سروکار دارد و معنای سردی در این شعر معنای محسوس را نمیدهد و معنای تنهایی، بیپناهی و ... را تداعی می کند.
این شاعر پیشکسوت با بیان این مطلب که زبان شعر غالباً زبان استعاری یا مجازی است، گفت: در شرایط اجتماعی که نگاه علمی، منطقی و استدلالی در جامعه غالب باشد زبان شاعر در آن دوره زبان مجاز است و شاعرانی که تمایل به زبان مجاز دارند نگاه استدلالی دارند و شاعرانی که تمایل به زبان استعاری در شعر دارند شاعران احساساتیتر هستند.
امینی خاطرنشان کرد: شعر بیمعنی در روزگار ما به عنوان شعر پیشرو معرفی میشود و هیچکس هم نمیگوید این شعر بیمعنی است.