آفتابگردانها به نقل از شهرستان ادب: عصر شعر و خاطره در آخرین اردو از پنجمین دورۀ آموزشی شعر جوان انقلاب اسلامی در روز پنج شنبه، مورخ 24 فروردینماه در اردوگاه آیتالله ربانی شهر شیراز، برگزار شد. در این عصر شعر، علاوه بر حضور آفتابگردانها، شاعران مطرح استان فارس چون استاد غلامعلی مجرد، پروانه نجاتی، افروز عسگری، هادی فردوسی نیز شرکت کرده بودند.
اجرای این جلسه که بر عهدۀ میلاد عرفانپور بود از شاعر آفتابگردان، اهل استهبان استان فارس، دعوت کرد تا اولین شاعر این عصر شعر باشد. او غزلی عاشقانه با مطلع زیر خواند:
نگاه کن که نگاهت به من توان بدهد
ببوس بلکه لبت، قدرت بیان بدهد
دومین شاعر، محمدرضا نوری از خرمدره، قصیدهای آئینی، تقدیم جمع کرد که دو بیت از آن را در زیر میخوانیم:
کم کمک شعر به اعجاز تو جان میگیرد
نام این شعر ز شور تو نشان میگیرد
این چه شوری است در این گوشه تا عابس با شوق
سمت صحرای جنون جامه دران میگیرد
حبیب فتحی از شهرستان لامرد، دیگر شاعری بود که پشت تریبون حاضر شد و غزلی عاشقانه خواند:
با چشمهای بیبدل، حی علی خیر العمل
الله اکبر ای صنم، الله اکبر ای غزل
دیگر شاعر این عصر شعر، محمدحسین رحیمی از شهر مقدس مشهد بود که غزل آئینی تقدیم به حضرت اباعبدالله کرد:
ای روح پاک تو شده از ماسوا جدا
از خود جدا شدی، نشدی از خدا جدا
محمد صفریاقدم از شهر ارومیه، شاعر دیگری بود که برای شعرخوانی، پشت تریبون حاضر شد و غزلی عاشقانه تقدیم جمع کرد:
و عشق باغچهای بود در حوالی ما
که میرسید به او نسبت زلالی ما
اگر چه روزه گرفتیم با زبان سکوت
سکوت کرد جهان در جواب لالی ما
محمدمهدی باقری از شهر یزد، غزل زیبایی در وصف بهار خواند که با تحسین بسیار خوب حاضران، همراه شد:
سلامی گرم را از شور نی، آورده فروردین
سلامی پا به پای سوز دی، آورده فروردین
کویر یزد را تا سیستان، یکدست میبارد
بهارش را برای ملک ری، آورده فروردین
به دعوت مجری عصر شعر، حسین صادقی از اصفهان، دیگر شاعری بود که برای شعرخوانی دعوت شد و غزل رضوی تقدیم کرد که در ادامه، دو بیت از این غزل را با هم میخوانیم
پرچم تو باد را این سو و آن سو میبرد
گنبدت خورشید را هر روز از رو میبرد
عدهای را گنبدت، دستهای را گلدستهات
گاه دل را چشم جادو، گاه ابرو میبرد
سرکار خانم افروز عسگری، شاعر اهل استان فارس که در این عصر شعر، مهمان آفتابگردانها بود، غزلی برای حاضران خواند که قسمتی از آن در ادامه میآید:
بیسبب نیست دلش حس کبوتر دارد
نرگس دیدۀ او خندۀ پرپر دارد
بیگمان گنج گرفته است ز دستان خدا
هر که بالای سرش سایۀ حیدر دارد
احسان معبودی، شاعر جوان اهل زنجان، غزلی به زبان ترکی برای حضرت زینب سلاماللهعلیها خواند که این شعر توسط استاد اسماعیل امینی که در جلسه حاضر بودند، برای جمع حاضر ترجمه شد:
سن سیز مگر دوامی اولاردی بو نهضتین
آوازه سی دوتوب دو جهانی طریقتین
آزاده لر جهاندا سنه اقتدا ائدر
یعنی زبانزد اولدی سنین صبر و همتین
استاد مجرد، شاعر اراکی ساکن شیراز، چند شعر تقدیم حاضران کرد و با استقبال خوبی از طرف حضار مواجه شد:
خفته یا پهلوی هم، یا اینکه تک تک زیر خاک
با کتاب قصه دخترهای کوچک زیر خاک
مادری انگار دارد بچهاش را در بغل
دختری خوابیده با تنها عروسک زیر خاک
در ادامۀ این عصر شعر چند شاعر دیگر آفتابگردان چون علی تشکریان از جهرم، یاسین نجارزاده از کاشان، دانیال بهادرانی از جهرم، محسن نقدی از شیراز، محمد هدایتی از شهریار، و همچنین از شاعران مطرح استان فارس؛ هادی فردوسی و خانم پروانه نجاتی به شعرخوانی پرداختند و عصر شعر دلانگیزی را رقم زدند.