آفتابگردان ها، میزگرد شعر مدرن، صبح پنجشنبه با حضور دکتر اسماعیل امینی، ناصر فیض و محمدرضا وحیدزاده برای دختران پنجمین دورۀ آفتابگردان برگزار شد.
در این میزگرد، وحیدزاده با بیان اینکه خیلی اوقات اصطلاح مدرنیته بار معنایی مثبت دارد و تبدیل به ارزش میشود، این اصطلاح را در بعضی مواقع موجب تخریب شاعر عنوان کرد و از اساتید حاضر دعوت کرد که در اینباره توضیحاتی ارائه کنند. ناصر فیض، صحبتهای خود را با اشاره به برخی مکاتب ادبی نظیر آنارشیست آغاز کرد و گفت: «گاهی به اشتباه فکر میکنیم آنارشیست مکتبیست که هیچ مکتبی را قبول ندارد، در حالی که در هر مکتبی، قواعد و قراردادی تعریف میشود و این مکتب نیز از این مساله مستثنی نیست.» او ادامه داد: «مدرن هم دچار همین اتفاق شده و برخی به اشتباه برای فرار از چیزی، دیدگاه و فلسفهای پیدا میکنند و به اعتقاد من، یک جهت رفتن به طرف مدرنیسم، چیزی مانند بازگشت است.»
فیض وجود این اتفاق را در شعرهای پس از نیما نیز یادآور شد و افزود: «نیما، معنا در کلام را موضوع قرار میداد و اگر قالبی را عوض کرد، بیشتر فرم و تم اصلی کار تحت تاثیر آن قرار گرفت. اما بعضی آمدند و گفتند هر کجا لازم است شعر را کوتاه میکنیم و هر کجا لازم است بلند. غلط فهمیدن مدرنیسم از دورهای شروع شد و در دورهای به پایان رسید.»
بعد از صحبت های فیض، وحیدزاده به مقالهای دربارۀ مدرنیته که چند سال پیش، دکتر امینی در وبلاگ شخصی خود نوشته بود اشاره کرد و از او خواست تا پیرامون آن برای دختران آفتابگردان بگوید. او در ابتدا به تعریف معنای لغوی و اصطلاحی واژۀ نقد پرداخت و گفت: «معنای لغوی نقد، قابل انتقاد بودن است و معنای اصطلاحی آن، تحلیل، توصیف و بازخوانی اثر ادبی به منظور نشان دادن دلایل ارجمندی آن است و هرگاه میگوییم شعری قابل نقد نیست، در واقع داریم میگوییم که آن شعر مزخرف است و دلیلی برای ارزیابیاش نداریم.» وی ادامه داد: «در مسالۀ مدرن نیز، این واژه به معنی روزآمد و چیزیست که با تکنولوژی روز مطابق است. در اصطلاح اما مدرن به معنی مطابقت با تکنولوژی روز نیست. برخلاف تصور برخی، این طور نیست که مکاتب ادبی پشت سر هم باشند که مثلاً اول کلاسیک بوده و بعد، به ترتیب مدرن و پست مدرن آمده. مدرنیسم اصطلاح است و خطایی در مطالعه.»
امینی در ادامه مدرنیته را دورانی معرفی کرد که پس از مقابلۀ هنری، فکری و فلسفی با اقتدار سنت و کلیسای منحرف پدید آمد و افزود: «به جای اینکه محور تشخیص دادن ارزش ها خدایی باشد که برساختۀ ذهن کشیشان منحرف است، انسان و مصالح آن است، نه آن چیزی که در دستور پیامبران آمده.» او ادامه داد: «مدرنیسم تفکریست که برای نقد مدرنیته آمده و مدافعش نیست، بلکه منتقد اوست.»
این استاد دانشگاه در پایان گفت: «مدرن به معنای نوآوری نیست. نوآوری ذات هنر است و اگر نوآوری در اثری نباشد، آن اثر، هنری و دلبخواه نیست. برای مثال، به کارگیری کلمۀ کافیشاپ در شعر، آن را مدرن نمیکند، همانطور که کلمۀ میکده شعر را کلاسیک نمیکند. عدم قطعیت (به این معنا که هیچ چیز قطعی نیست)، نبودن مفاهیم کلی، نبودن معنای ماقبلی و چیزهایی از این دست هستند که مبانی شعر مدرن را تشکیل میدهند.»