پنجشنبه, 01 آذر,1403 |
"رو به رو" ی یک شاعر جوان/ سعید تاج محمدی
 

"رو به رو" ی یک شاعر جوان/ سعید تاج محمدی

پنجشنبه، 14 اردیبهشت 1396 | Article Rating

بسم الله الرحمن الرحیم

 

در بین شاعران جوانی که می شناسم و با آن ها در طول این سال ها نشست و برخاست داشتم،‌ معین اصغری شاید از خیلی جهات برایم خاص بوده است. شاعر جوان خراسانی و مشهدی که خیلی از خراسانی ها و مشهدی ها هم او را نمی شناسند یا لااقل او را تا کنون ندیده اند. آشنایی من با  این شاعر توانمند،‌ اهل دل و با ذوق به دوره های ملی شعر جوان انقلاب در موسسه شهرستان ادب بر می گردد.

 معین اصغری از جمله افرادی است که غزل را از نوجوانی و دوران دانش آموزی آغاز کرده و این آغاز، مانند خیلی از شاعران جوان، منحصر به نوشتن چند بیت موزون یا نوشتن یک انشای زیبا نمی شود بلکه او در همان دوران دانش آموزی از رتبه های برتر شعر دانش آموزی کشور در چندسال متوالی بوده است.

*

غزل قالبی است که غالب آثار اصغری را در برگرفته است و نگاهی به غزل های او در گذر این چند سال اخیر نشان می دهد که وی این قالب و ظرفیت هایش را به خوبی شناخته است و با آن احساس راحتی می کند. این نکته مثبتی است برای شاعری که می خواهد بی تکلف و راحت شعر بگوید.

بی تکلف و راحت غزل گفتن، آن جایی به عنوان یک ویژگی پسندیده برای شاعر و نیز برای مخاطبش تلقی می شود که شاعر بدون مهندسی ذهن و احساس خود و بدون اذیت شدن و چالش با قالب های مختلف برای انتخاب قالب بهتر،‌ با ذهن و قریحه ای باز، مفاهیم و مضامینش را در قالبی می ریزد که کاملا در طبعش جاافتاده است. در این حالت ما با یک شعر طبیعی طرفیم نه با یک شعر مصنوعی.

هوای سینه ام آه و فضای دیده ام پر اشک

برای من که دلتنگم همین آب و هوا خوب است

یا:

اشک ماهی های تنها بود که

آب اقیانوس ها را شور کرد

 

معین اصغری به راحتی و با طبعی روان و دلکش غزل می گوید. چه وقتی عاشقانه می گوید، چه وقتی اجتماعی می گوید و چه وقتی آیینی و اهل بیتی می گوید. او می خواهد غزل بگوید و خوب این کار را بلد است.

«حتی به یک نخ نیز این جا دل نبندید»

این را نوشت و رفت بالا بادبادک

یا:

یک باغ کال بودیم رو به زوال بودیم

کتمان نمی توان کرد مدیون انقلابیم

از ویژگی های مثبت شخصیت شعری اصغری این است که در عین نقدپذیری و توجه به چکش کاری های مورد نیاز شعری،‌ سلیقه خاص شعری اش؛ اعم از زبان شعری، ساختارشکنی های خاص نحوی و زبانی،‌ وزن های مورد علاقه و مضمون آفرینی های خاص خود را بسیار محترم می دارد و به راحتی از آن ها کوتاه نمی آید و این امر سبب شده تا ما در مجموعه آثارش با سادگی و یکدستی دلنشینی روبه رو باشیم و از تشتت ها و تجربه های پوچ و هنجارگریزی های نابه جا در آن خبری نباشد.

سنگی که با آن سینه ام را قصد داری

اول نگاهش کن، اگر نشکست بردار

تنهایی ام اندازه زیبایی ات نیست

لبخند روی صورتت حیف است، بردار!

*

اما با این وجود شاید اگر اصغری کمی بیشتر در محافل شعری و ادبی حضور فعال داشته باشد بتواند با سلیقه های متنوع مخاطبان شعر امروز بیشتر آشنا شود. از جمله نقدهایی که به مجموعه ی آثار وی وارد است، عدم ایجاد فضاسازی های متنوع تر و عدم تلاش برای یافتن زبان متناسب با این فضاسازی هاست.

در برخی موارد و در برخی اشعار هم ما شاهد این هستیم که استفاده هایی از عبارات،‌کنایه ها، اصطلاحات عامیانه و به نوعی ضرب المثل های روزمره شده است که نیاز دارد تا در فضای نوتری وارد شعر شوند و به اصطلاح از ساخت شعر بیرون می زنند. شاید اگر شاعر سعی می کرد تا این عبارات و اظلاحات را در خدمت سایر آرایه های ادبی هم قرار دهد و صرفا به استفاده ی صوری از آن فکر نمی کرد نتیجه ی بهتری می گرفت.

با اینکه چشمانم اتاقی سوت و کور است

یک امشبی را هم شده بد بگذران اشک

یا:

چه کار با دل من کرده ای که بی عشقت

نه لب به نان زده حتی نه آب می خواهم

 

من هم قبول دارم که شعر خوب یالاخره جای خودش را در جامعه شعر پیدا می کند اما از معین اصغری با این مجموعه اشعار خوب انتظار می رود تا با حضور بیشتر در فضاهای عمومی شعر و تلاش جدی تر درر راستای دیده و شنیده شدن زمینه را برای مخاطبان جدی شعر فراهم کند تا با او و آثارش بیشتر آشنا شوند؛ چرا که شرایط حاکم بر شعر امروز و شلوغی بیش از حد انتشار آثار در این فضا، می طلبد تا خود شاعر هم برای مطرح شدن و دیده شدن آثارش تلاش کند و حد اقل از فضاهای موجود کناره نگیرد.

با شناخت نزدیکی که از معین اصغری و دنیای شعری اش دارم می توانم با اطمینان بگویم که او و شعرش اکنون در جایگاهی است که به یک ثبات خوب و مقبول در شعر رسیده است و می توان مجموعه آثارش را به عنوان یک اثر جدی در شعر جوان معاصر مورد توجه قرار داد. از این رو می توان خبر انتشار اولین مجموعه شعر معین اصغری با نام «روبه رو» را از خبرهای خوب و مبارک برای شعر جوان خراسان و کشور دانست.

*

مجموعه شعر «رو به رو» حاصل تلاش های شاعرانه جدی او در چندسال گذشته است که در قالب یک کتاب منسجم،‌ جان دار و خواندنی و به همت انتشارات شهرستان ادب گرد آمده است و امسال در نمایشگاه کتاب حضور خواهد داشت.

به عنوان یک مخاطب شعر، که توفیق داشتم مجموعه «رو به رو» را بخوانم و از خواندنش لذت ببرم، ‌این کتاب را به همه مخاطبان شعر و فرهنگ توصیه می کنم و نیز از همه مخاطبان فهیم می خواهم در تبلیغ  این گونه کالاهای ارزشمند فرهنگی تلاش کنند؛ چرا که فرهنگ امروز ما حامی‌ای بهتر از اهالی فرهنگ ندارد.

در پایان مهمان تان می کنم به غزلی از مجموعه ی "رو به رو":

 

فرصت مهیا و زمان عمر اندک

با عزم طی کن روزگارت را نه با شک

راز بزرگی در دل مرگ است امّا

آن را نمی بینند آدم های کوچک

من که خبر دارم چرا اندوهگینی

پنهان نکن چشمان خود را پشت عینک

جز درد تنهایی چه چیزی در بزرگی ست؟

این حرف ها را کاش می فهمید کودک

«حتی به یک نخ نیز این جا دل نبندید»

این را نوشت و رفت بالا بادبادک

 

و من الله توفیق

سعید تاج محمدی – اردی بهشت96

 

 

تصاویر
  • "رو به رو" ی یک شاعر جوان/ سعید تاج محمدی
ثبت امتیاز
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
نظر جدید

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: