جمعه, 02 آذر,1403 |
کتاب شعری که ملبس است (یادداشتی بر کتاب "مرز ما عشق است") /محمد مهدی خانمحمدی
 

کتاب شعری که ملبس است (یادداشتی بر کتاب "مرز ما عشق است") /محمد مهدی خانمحمدی

دوشنبه، 23 مرداد 1396 | Article Rating


بسم الله الرحمن الرحیم

اتقوا الله و کونوا مع الصادقین

کتاب مرز ما عشق است یک کتاب ملبس است به این معنا که در مواجهه اولیه ، هر خواننده ای به این نکته پی می برد که مولف روحانی است، روحانی ای که از منبر خطابه پایین آمده است و با مردم درد دل می کند بر خلاف آثار متعدد امروزه که بر پایه ی تقلید می چرخد این کتاب خود شاعر است و این خود بودن بارزترین ویژگی است که بر سرتا سر کتاب حکم رانی می کند در نتیجه حس واحدی را در کلیت به مخاطب القاء می کند اینکه ما شاهد محتواهای واحدی در قالب فرم های مختلفی هستیم از همین ویژگی آب می خورد
غزل 18
گفتی که تن به سجده نمی دادم ، معبود را اگر که نمی دیدم 
گفتی و قرن هاست که حرفت را عرفان بوسعید نمی فهمد
غزل 28
سرها به نیزه رفته و در چرخشند باز
تسبیح های بی ثمر بایزید ها
رباعی 10
در کرببلا حسین را می کشتند 
در گوشه ی حجره خواجه عرفان می گفت
و...
امثال این مشترکات  در مجموعه به وفور به چشم می آید مانند: نگاه فرامرزی به اسلام، انتظار پویا، تقابل اشرافیت با مردم، عشق نجیب و...
اگر چه شاعرهندسه ی خیال و اندیشه ی خاصی ندارد اما
تاثیر آیینگی در اشعار او موجب  شده است که بسامد بعضی از لغات در سرتاسر کتاب بالا باشد که در القاء حس واحد تاثیر به سزایی دارد اگرچه تعریف جدیدی از آنها ارائه نکرده باشد شاید بیشترین آن کلماتی است که حول محور عبادت به کار می آید مانند : اشک، دعا، تسبیح، و... همچنین واژه ی خون و..
گذشته از ویژگی مورد بحث با نگاه اجمالی به کتاب به این نتیجه می رسیم که کتاب از زبان سالم و امروزی بر خودار است – جز در چند مورد: «خفت» در غزل  8 که باید بخوابد یا بخسبد باشد، «غرق خون شدن مرا آرزوست» در غزل 24 که از رای فک اضافه استفاده شده که با زبان غزل سازگار نیست- از نظر خیال و تصویر سازی متوسط و از نظر موسیقی از تنوع نسبتا خوبی برخودار است و این برای مجموعه ی اول یک شاعر جوان کافی است.
اگر فکری برای تکرارهای آزار دهنده می کرد اشعار از ارزش چند برابری برخوردار بود:
غزل 5
وقت بیداری شده ای دل! چشم وا کن ای دل غافل
و
می رسد نزد تو ماموری، متن دستوالعمل در دست
«روح او را بازگردانید» این تمام متن دستور است
غزل 24
نیست، نیست نخل زار، پشت رقص این غبار
نیزه زار دشمن است دشمن است روبه رو
و...
البته در بعضی موارد از تکرار ها به درستی کار کشیده است مانند: همین به راه رسیدن ، رسیدن است  در غزل 19
همچنین گاهی دو مصرع یک بیت پا به پای هم نمی آید 
گاهی از نظر عدم تناسب کامل
زمین سرمست راه افتاد و بر ما راه آسان شد
زمین و آسمان با زائرانت راه می آیند
که مصرع نخست تنها دلیلی برای راه آمدن زمین می باشد نه آسمان بر خلاف بیت زیر که تناسب به زیبایی رعایت شده است و پی بردن به این تناسب است که اشک مخاطب را جاری می سازد
روی خاک «پیکری» است، روی نیزه ها «سری» است
قصه را شنیده ایم «بند،بند» «مو به مو»

 گاهی نیز از نظر قوت دو مصرع به هم نمی آید
غزل 18
از کوهسار معرفتت آری، این سیل حکمت است شده جاری
هر کس که دل نداد نمی نوشد هر کس که دل برید نمی فهد
که مصرع اول به زیبایی و قدرت مصرع دوم نمی باشد
در غزل هایی که به آستان اهل بیت علیهم السلام تقدیم شده است قدرت شاعر را در تحلیل های وی می یابیم و اینکه صرفا به شرح ماجرا بسنده نکرده است گاه این تحلیل ها حاصل زاویه ی دید متفاوت شاعر است:
غزل 19
چه فرق می کند اصلا که دیر یا زود است
خیالم از تو و از وعده ی تو آسوده است
یا
غزل23
روشن ترین دلیل همین اشک جاری است 
گیرم که از متون و عبارات بگذریم
و گاهی حاصل سیر تاریخی حق و باطل است مانند غزل 24 که ما را از قصه کربلا دعوت به برخاستن و در ضمن به خزیدگان در سکوت هم اعتراض می کند
اما در غزل21 که به شرح واقعه پرداخته است نوعی تکرار مکررات است و به نوعی این شعر از کل مجموعه جداست.
این مجموعه یازده رباعی در انتها دارد که نشان می دهد  شاعر علاوه بر غزل در رباعی هم تبحر دارد سید محمد مهدی شفیعی در رباعی ها فرم متداول آن را پیش می گیرد که همان غافلگیری مصرع آخر است همچنین از تنوع موسیقایی رباعی استفاده نکرده است اما در همین فرم رایج آن بسیار زیبا سروده است.

 

محمد مهدی خانمحمدی- مرداد 96

تصاویر
  • کتاب شعری که ملبس است (یادداشتی بر کتاب "مرز ما عشق است") /محمد مهدی خانمحمدی
ثبت امتیاز
اشتراک گذاری
نظر جدید

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: