پنجشنبه, 01 آذر,1403 |
 

نخستین ماه شعر آفتابگردانها در شهرستان ادب برگزار شد

جمعه، 17 شهریور 1396 | Article Rating

 به نقل از شهرستان ادب: نخستین محفل شعرخوانی «ماه شعر» روز سه‌شنبه چهاردهم شهریورماه در موسسه «شهرستان ادب» برگزار شد. این برنامه که ویژه شاعران شرکت‌کننده در دوره‌های مختلف آموزش شعر جوان «آفتاب‌گردان‌ها» است، از ساعت 17 آغاز شد و در نخستین دور برگزاری، محمدعلی بهمنی مهمان ویژه آن بود که علاوه بر شعرخوانی، درباره اشعار برخی جوانان شرکت‌کننده نیز راهنمایی‌های کوتاهی به آنان ارایه کرد.

 

در ابتدای «ماه شعر»، مجری برنامه، میلاد عرفان‌پور، شعری از سیدمحمدمهدی شفیعی، سراینده شعر مشهور «مرز ما عشق است» خواند که در دوره اول آفتاب‌گردان‌ها حضور داشت: «نمانده از شب و روزم، مگر گنجینه رنجی/رهایم کردی و بی شاه ماتش برده شطرنجی...». عرفان‌پور با امید به آن‌که «این محفل برای شاعران جوان خاطره‌انگیز باشد» از الهه صابر، یکی از اعضای دوره آخر آفتاب‌گردان‌ها دعوت کرد تا شعری بخواند که با این بیت آغاز می‌شد: «هرگز هوای بی تو مرا دلپذیر نیست / حتی بهار در نظرم بی‌نظیر نیست...»

 

دومین شاعر جوان آفتاب‌گردان‌ها حسن خسروی‌وقار بود که غزلی با این مطلع خواند: «ابر شوم از کینه‌هایش پرده برمی‌دارد امشب/وای بر ما چشم جغد از آسمان می‌بارد امشب...» سپس امیرعباس قبادی، شاعر جوان اهل آمل غزلی خواند که با این بیت آغاز می‌شد: «در حقیقت وصال تو شاید، تا ابد از محال‌ها باشد/قلب بی‌تاب من ولی باید خوش به خواب و خیال‌ها باشد»

 

سپس محمدعلی درریز، از دوره ششم آفتاب‌گردان‌ها، چند رباعی در پاسداشت حماسه شهید حججی خواند و سپس در ادامه نماهنگی کوتاه برای شرکت‌کنندگان پخش شد. فائزه شفیعی، از دوره چهارم، شعری خواند که با این بیت آغاز می‌شد: «بهارم! آمدم مهمانی‌ات، هرچند اسفند است/ دوباره مثل هر دفعه به لب‌های تو لبخند است». سپس حسین سقایی شعری سپید خواند.

 

انرژی جوانان برای شاعر پیشکسوت

 

محمدعلی بهمنی، غزل‌سرای توانای معاصر که مهمان ویژه «ماه شعر» اول بود در سخنان کوتاهی با تجلیل از دوره‌های آفتاب‌گردان‌ها گفت: «همیشه از نگاه کاشفِ جوانان شرکت‌کننده در آفتاب‌گردان‌ها انرژی گرفته‌ام. معتقدم که همین جوانان آغازگر شعر آینده ایران خواهند بود. غزل امروز به حضور شما نیاز دارد.» استاد بهمنی سپس به شاعران جوان توصیه‌هایی کرد:  «دل‌خوشی شما تنها شعرخوانی در محافل و تحسین شدن و حتی چاپ کتاب و فروش آن نباشد، اگرچه این دلخوشی هم بد نیست. ذات هنر مثل کاشتن جوانه‌ای است که ثمره‌اش یا سایه‌اش را در آینده می‌بینیم. بنابراین ماندگاری در ذهن و زبان نسل‌های بعدی یا حتی قرن‌ها بعد از خودتان، باید دلخوشی اصلی شما باشد.»

 

او سپس با اشاره به «جوهره درونی هنر» تصریح کرد: «هنر جوهره‌ای درونی دارد، اگر به آن معتقد باشیم دیگر به خود اجازه نمی‌دهیم که مثلا شعر را در قالبی محدود کنیم. هیچ هنری از جمله شعر در هیچ قالبی نمی‌گنجد. شاعر نباید پیش‌اندیشی کند که چه بگوید، شاعر در نهایت کاتب شعر است. کسی که پیش‌اندیشی می‌کند در حقیقت در حال تمرین است نه سرودن شعر.»

 

سپس المیرا شاهان، از شاعران دوره چهارم آفتاب‌گردان‌ها، غزلی با این مطلع خواند: «آری نگاه کن منم آن سرو سربلند/آن سرو قدکشیده‌ی تنها و پای‌بند». نیلوفر بختیاری، از دوره چهارم آفتاب‌گردان‌ها که به تازگی کتاب «آیینه‌کاری سکوت» را منتشر کرده است شعری از همین اثر انتخاب کرد و خواند: «ابر بودم حیف تابستان به دنیا آمدم/همدم خورشیدِ بی‌وجدان به دنیا آمدم».

 

مهدیه انتظاریان، از دوره پنجم آفتاب‌گردان‌ها غزلی با مطلع «تمام عمر خود انگار مبتلای کسی بود/دلم برای خودم نه، دلم برای کسی بود»، حسام‌الدین برزگران، شعری سپید و در ادامه سارا شفیعی، از دوره نخست، دو شعر نیمایی خواندند.

 

فهیمه حشمت، از دوره پنجم غزلی قدیمی خواند که با این بیت آغاز می‌شد: «هر چه تو آسوده سر از مهر من برداشتی/سایه‌ات خود را زمین می‌زد به میل آشتی» محدثه خاکزاد، از دوره ششم آفتاب‌گردان‌ها، نیز سروده خود را خواند: «خم‌های تشنه را اگر از عشق مست کرد/ما را شبیه برکه دریاپرست کرد/آن‌وقت دل زدیم به دریا و عشق گفت/"این چیزها که هست، نگاه تو هست کرد"».

 

سپس نوبت به افسانه غیاثوند، رسید که به تازگی مجموعه شعر «باغ وحش» را منتشر و نیز در دوره‌های آفتاب‌گردان‌ها برای شاعران جوان کارگاه‌هایی برگزار کرده است. این شاعر شعری با لحنی صمیمی خواند که چنین مطلعی داشت: «زمین از ردپای گل خبر داد/گذار گل ولی این‌جا نیفتاد.» مبین اردستانی، نیز شعری خواند که با این بیت آغاز می‌شد: «باغم اگر شکوفه شکوفه بهارمی/خاکم اگر لطافت باران تبارمی»

 

سپس علی‌محمد مودب، شاعر انقلاب و از استادان دوره‌های مختلف شعر آفتاب‌گردان‌ها شعری سپید خواند: «وقتی که من نبودم/تو هم نبودی/وقتی که تو نبودی/من هم نبودم/من نبودم که دچار تو شوم/وقتی نبود که نام تو را بشناسم/و عشق، بانکی نه/ که شماره تو را بدهند/و من از باجه/ کاغذی برای همیشه بگیرم...»

 

در ادامه، استاد محمدعلی بهمنی، با تجلیل از شعر «بندرعباس» سروده مودب توضیحاتی درباره این سروده مشهور ارایه کرد: «من شعر بندرعباس علی‌محمد مودب را معجزه‌ای برای شروع شعر آزاد در ایران می‌دانم، این شعری ماندگار و عمیق است. شنیدن این شعر در سال‌های جوانیِ مودب، برای همه اهالی آن سامان و برای شعر آن منطقه اتفاقی فراموش‌نشدنی است، بخصوص برای کسانی که کمی شرایط زیستی بخصوص خانم‌های بندر را می‌شناسند.» مودب به درخواست استاد بهمنی، این شعر را بار دیگر در محفل «ماه شعر» خواند، شعری که با این سطرها آغاز می‌شود: «من بازگشته‌ام/با عروسی بی‌دریا در سینه‌ام/همراه زنانی که همه منطقه آزاد تجاری را/آورده است به فرودگاه مهرآباد/از بندر چیزی نخریده‌ام/از بندر چیزی را نیاورده‌ام/از جزیره محجوب قشم هم/چیزی نخریده‌ام...»

 

پایان نخستین ماه شعر شهرستان ادب نیز شعرخوانی استاد بهمنی بود که سروده خویش درباره غزل و تغزل را خواند: «غزل در نزد من هر چند جان شعر ایرانی ست/ تغزل در چنین ایام اما راوی ما نیست». سپس بهمنی، شعری با الهام از تصنیف مرغ سحر خواند که به گفته وی همایون شجریان آن را اجرا کرده است.

 

گفتنی است محفل «ماه شعر» ویژه شاعران جوان شرکت‌کننده در دوره‌های مختلف آموزش شعر جوان «آفتاب‌گردان‌ها» قرار است به صورت ماهانه در یکی از سه‌شنبه‌های هر ماه برگزار شود. 

 

ثبت امتیاز
اشتراک گذاری
نظر جدید

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: