شعری از زینب زمانی
وقتی محبت را در اینجا باب کردی
با هر قدم ،این خانه را بی تاب کردی
لیوان آب ،از دست هایت بر زمین خورد
گلهای خشک فرش را سیراب کردی
آنقدر در آیینه ها مبهوت ماندی
تا در نگاهم عشق را جذاب کردی
می سوزد او ،تا چشم تو روشن بماند
این شمع را با هر نگاهت آب کردی
یک شب تو در آغوش من خوابیدی و بعد
شب های من را بعد از آن بی خواب کردی
زینب زمانی