شنبه, 03 آذر,1403 |

بیهوده گشته ایم!

| 1572 | 0

شعری از سیدجعفر حیدری

بیهوده گشته ایم، نظیرش ادیب نیست

حتی خطیب زبده کنارش خطیب نیست

 

دارو طلب مکن که دعایش کفایت است

مثل طبیب شهر مدینه طبیب نیست

 

حتی غلام او به کرم شهره بوده است

حتی سگ از محبت او بی نصیب نیست

 

تاریخ را ورق به ورق خوانده ام ولی

از بس کریم بوده برایش رقیب نیست

 

هرکس که در محله او پا گذاشته است

شاید غریبه آمده، اما غریب نیست

 

گرد و غبار دامن شاه کرامتیم

ما را گر از عبا نتکاند عجیب نیست

 

گریه کنم برای حسن یا برادرش؟

قبرُالتریب دارد و خدُالتریب نیست

Article Rating | امتیاز: 3.5 با 6 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.