ﺳﻪشنبه, 13 آذر,1403 |

زیرا تو

| 1076 | 0

شعری از افشار جابری

از امتداد غروب ستاره ها تا تو

چه دردها که ندارند نسبتی با تو

 

چقدر روز سیاهم بلندتر شده است

چقدر فاصله افتاده بین من تا تو

 

من و تو دور شدیم از هم و نفهمیدیم

که سرنوشت به دنبال کیست، من یا تو؟

 

چنان شکسته‌پرم من که کاش هیچ‌کسی

در آسمان خیالم نبود حتی تو

 

به کیمیای محبت من و تو ما نشدیم

ولی بگو که بنامند ما دوتا را تو

 

تو مثل میوه و من مثل شاخه‌ای خشکم

مرا وجود خودم می‌شکست و حالا تو

 

نه مرده‌ام نه دمی زنده‌ام، نپرس چرا

جواب من فقط این جمله است زیرا تو...

Article Rating | امتیاز: 4.17 با 12 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.