ماه زلال
|
939 |
0
شعری از عمادالدین ربانی
تمام ماه بهجز مِهر لایزالی نیست
چه روشن است، شبی قدر این لیالی نیست
ندیده قامت ماه هلالابرو را
کسی که در رمضان، قامتش هلالی نیست
خیال منظر او پیش چشم مردم هست
شب است و خواب، به چشمان این اهالی نیست
خوشا بهحال شمایی که خوب میدانید
امید بستن بر عشق، خوشخیالی نیست
چراغ هر شب خورشیدی است؛ یا شافع
شفیع ذرّهمقامان، علی(ع) است عالی نیست؟
تویی بهارهی من؛ یا محولالاحوال
کسی به غیر خداوند، این حوالی نیست
بهار دیده رسیده است، از یمین و یسار
به یمن چشم ترم، فصل خشکسالی نیست
نگاه من خبر از روشنای دل دارد
نگاه آینهها، خالی از زلالی نیست
فرشته زیر پر و بال من، به حیرت گفت؛
کسی که پر زده آن مست لاابالی نیست؟