(آرشیو نویسنده وحید صدیقی)
آرایش تو عشق مرا پس زد
صرفا برای من هوسی هستی
زیبایی تو خرج قشنگی شد
ای جشن رنگها ! چه کسی هستی ؟
پشت کدام شکلک تکراری
خوابیده است مقصد تقدیرم ؟
زیر کدام گونه ی مصنوعی
دفن است بوسه گاه اساطیرم ؟
آه ای عزیز گمشده ام ! ای عشق !
پشت کدام لنز گرفتاری ؟
ای بوی پاک پیرهن یوسف !
از حس چند تجربه سرشاری ؟
از درد خاطرات کدامین عشق
باید در این زمانه غزل گوییم ؟
وقتی دروغ باور آدم هاست
حیف است عاشقانه غزل گوییم
# # #
روزی به نام نامی " آزادی "
بردند نوجوانی چشمت را
خط زد شهاب سرمه ای و سربی
آفاق آسمانی چشمت را
چشم تو چشمه ی همه خوبی هاست *
من تشنه ام ... سراب نمی خواهم
خورشید من زلال نگاه توست
تصویر آفتاب نمی خواهم
در پشت این خطوط جدید انگار
در پشت میله ی قفسی هستی
ای زیر بار رفته ی آرایش !
پیدا نمیکنم چه کسی هستی
**لبخند تو خلاصه ی خوبی هاست ... قیصر امین پور
وحید صدیقی | دوره ششم آفتابگردان ها
05 اسفند 1395
619
0
4.5