شنبه, 03 آذر,1403 |

بیشه بی شیر

گفته بودی عشق بر پاهای من زنجیر نیست

زخم تلخ حرفهایت کمتر از شمشیر نیست 

 

حد و مرزم را مشخص کن برایم مرد من

بازوانم از حصار دستهایت سیر نیست

 

حرف رفتن میزنی تا باز آشوبم کنی

این جواب گریه های این زن دلگیر نیست

 

میرسد روزی که عشقم در دلت جا خوش کند

مطمینم عاقبت اصرار بی تاثیر نیست

#

باز جولان میدهد کفتار و میرقصد شغال

هیچ چیزی بدتر از یک بیشه بی شیر نیست

 

 


نسرین عسکری | دوره هفتم آفتابگردان ها

03 شهریور 1397 2193 0 5

خودم

دلم برای تو تنگ است؟ نه، برای خودم

منی که گم شده ام پشت ردپای خودم

 

تمام آینه ها قاب عکس تو شده اند

از آن زمان که نشاندم تو را به جای خودم

 

تو یک معادله بی شمار مجهولی

و من که حل شده ام در جوابهای خودم

 

تو مرد زاده تیری و من زمستانم

دلم هوای تو کرده است یا هوای خودم؟


نسرین عسکری | دوره هفتم آفتابگردان ها

03 شهریور 1397 1260 0 5