شهر: عضو آفتابگردان ها تاریخ تولد: تحصیلات: فعالیت های ادبی: سوابق و افتخارات ادبی: عنوان کتاب های تالیف شده: بیوگرافی:
دیدم او را و یک قدم برگشتم
ماندم حیران و بیش و کم برگشتم
دستم خالیست از سفر خواهم رفت
شاید این بار با خودم برگشتم
ما را تو برای گم شدن پیدا کن
این پنجره را برای بستن وا کن
یک بار بیا و محض دلتنگی راه
کفشت را بابت نرفتن پا کن
می چینم زخم از تن آیینه
گُل می ریزم به دامن آیینه
رفتی و شد از غم جدایی تاریک
چشمان همیشه روشن آیینه
هِی در گوشم قصّه ی دوری می خواند
هِی با نفرت خیره به چشمم می ماند
می گفت تو را رها کنم تا بروی
دریا زده را از خشکی می ترساند.
گمونم یوسُفت توو چاه مُرده
ستاره چِشم بسته، ماه مُرده
عزیزی که به دیدارِت می یومد
خبر دادند بین راه مُرده
از خواب تو شد نصیبمان بیداری
از چشم تو روسیاهی و بیماری
دریا هستم لمیده در ساحل تو
از چشمه ی دور آب بر می داری ؟!