سومین کارگاه نقد دوره ششم بانوان در شب میلاد حضرت زهرا(س) در مشهد مقدس برگزار شد. در این کارگاه دکتر هادی منوری، طیبهسادات ثابت و دکتر محمدمهدی سیار بهعنوان کارشناسان شعر به نقد و بررسی آثار شاعران جوان پرداختند.
هادی منوری در ابتدای این نشست ضمن ابراز خوشحالی از حضور در جمع شاعران این دوره گفت: «به شما تبریک میگویم چرا که در یکی از بهترین روزها و در یکی از بهترین مکانهای کرۀ زمین هستید.» سپس آرزو ارجمند به عنوان اولین نفر به شعرخوانی پرداخت و توضیح داد که حدود دو سال است که شعر میسراید: «نشستهام به تماشای عاشقانۀ باد/ که شور و حال غریبی به شاخهها میداد... »، هادی منوری ضمن تحسین شعر این شاعر جوان گفت: «با وجود سابقه شعریتان خیلی شعر خوبی بود.» و بر پرهیز از به کار گرفتن فضاهایی که قبلا در آثار دیگران کشف شده تاکید کرد. محمدمهدی سیار نیز به عنوان دومین منتقد درباره این اثر گفت: «شاعر در ساختار بخشیدن به بینش خود در قالب یک غزل بسیار موفق عمل کرده و از ابتدای این شعر فضایی یکدست را شاهد بودیم. استفاده از غزل مقفا علامت آن است که این شاعر میتواند اندیشه خود را بر زبان، قالب و اسلوب مورد نظر خود غلبه دهد.» محمدمهدی سیار همچنین افزود: «ما همواره در مرز میان یکدستی و یکنواختی قرار داریم و باید مراقب باشیم شعرمان به یکنواختی کشیده نشود. اما لازم است در قالب خیال، اندیشههای تازهای را پیشبینی کنیم. این تجربهها را میتوان به شاعر پیشنهاد داد.»
سپس نرگس رییسی غزلی خواند با مطلع: «مثل تنها درخت سبزی که سهم تنهایی تبر میشد/ روزهای سیاه ما هر شب در تب گریه مختصر میشد» که با تشویق کارشناسان و شاعران حاضر روبرو شد. محمدمهدی سیار ضمن تحسین این شعر گفت: «در این اثر هرجا واژههای زمینیتر و اشیاء انضمامی و قابل اشاره استفاده شده بود شعر دلنشین میشد و هر جا تعبیراتْ انتزاعی بود شعر رو به ضعیف شدن میرفت.» طیبه ثابت نیز این اثر را تحسین کرد و گفت: «در این غزل بیتهایی وجود دارد که در ذهن میماند.»
سپس آرزو کبیرینیا از شهر کرمان غزلی قرائت کرد: «اگر غم نعمت خوبیست بردار این غنیمت را/ که من با چشم خود دیدم فراوانی نعمت را... » این غزل چندین بار مورد تشویق استادان و شاعران حاضر در جلسه قرار گرفت. طیبه ثابت ضمن تبریک به این شاعر جوان گفت: «غزل بسیار خوبی بود. هرچه به اواسط و پایان آن میرسیدیم موسیقی شعر، عاطفه و اندیشه را پیش میبرد.» هادی منوری نیز نسبت به قوت این شعر ابراز شگفتی کرد.
الهه صابر شاعر دیگری بود که غزلی با حال و هوای بهار خواند: «به سال شمسی چشمان تو خوشم باشد/ به چال گونۀ خندان تو خوشم باشد... » محمدمهدی سیار درباره این شعر گفت: «در این غزل از مفاهیم انتزاعی پرهیز شده بود و عناصر زندگی خیلی خوب کنار یکدیگر چیده شده بودند و ردیف شعر تازگی بسیاری داشت.»
شاعر بعدی، مرجان سادات ریاستی بود: «بهار شد گل گلدان من جوانه بزن/ برای دلخوشی ام برگ نوبرانه بزن... » این شعر نیز حال و هوایی بهارانه داشت و با تشویق کارشناسان حاضر در جلسه مواجه شد. محمدمهدی سیار با بیان اینکه در قافیهها بهتر است برخی موارد را تصحیح و حذف کنید، به این نکته اشاره کرد که استفاده از واژۀ «ماجرا» در تعبیر هنرمندانۀ «به گیسوان پر از ماجرات شانه بزن» نشان میدهد که عیار این شاعر چقدر است.
سپس مهدیه اسدی از کرمان چارپارهای خواند با این آغاز: «داره باز به خودش میپیچه جاده/ داری ساکت رو میبندی عزیزم/ کیو گول میزنی من یا خودت رو؟/ تو چشمات اشکه، میخندی عزیزم؟... » ثابت نگاه تازه به اتفاقات محیط پیرامون ما در این اثر را تحسین کرد و محمدمهدی سیار نیز ضمن تحسین این شعر، گفت: «شاعر در این شعر هیچ بندی را هدر نداده بود. معمولا در چارپارهها بیت دوم اول سروده میشود و بیت اول برای ساختن فضا میآید اما این شاعر از بیت اول خیلی خوب شعرش را فضاسازی کرده بود و ضربه نهایی شعر نیز خیلی خوب بود. البته برخی مضامین خیلی تازه نبودند و حذفشان ضرری ندارد.»
مهین صفاری بهعنوان آخرین شاعر برای شعرخوانی دعوت شد: «به پشتوانۀ دلهای گرم و دریایی/ بگو که با شعف و شور تازه میآیی... » ثابت درباره این شعر گفت: «به نظر من این شعر کشفها و نگاه شاعرانهاش اندک بود. البته مشکلی نداشت اما ساده بود و از نظر زبانی اتفاق خاصی در این شعر نیفتاده بود.» محمدمهدی سیار اما از یکدستی زبان این شعر سخن گفت و توضیح داد: «زبان شعر یکدست و سالم بود و هیچجا ما با لکنت زبان مواجه نشدیم. بسیاری از بیتهای این کار بسیار خوب بود اما نحوه خواندن شعر نسبت به خود شعر ضعیف.»
در پایان این جلسه هادی منوری دو شعر کوتاه سپید با موضوع مادر خواند که با هم میخوانیم:
مادر زخمهای مرا پینه میکند
و دردهای مرا میبوسد
دیروز که کوچکتر بودم
بزرگیاش را دیدم
و امروز که بزرگتر شدهام
کوچکیام را.
*
آفتاب افتاده بود روی شانههای مادرم
آفتاب را انقدر مهربان ندیده بودم.