هزار بار شکستم که یک کلام بگویم
که در وداع تو امشب به تو سلام بگویم
سلام! صورت خونین ! سلام دست بریده !
سلام جسم مقطع ، من از کدام بگویم
مرید راه ولایت ، شهید حضرت زینب
اجازه هست برایت از ازدحام بگویم ...
چه روضه ایست مجسم ، عقیق سرخ برایم
که حکم کرد از انگشتر امام بگویم
ورق ورق شدی اما ، سرت نرفته روی نی
دگر نخواه که از سنگ و پشت بام بگویم ...
عزا بس است برای تو ای حماسه ی مطلق
عزا بس است دلا ! باید از قیام بگویم
اگر اجازه دهد غم ، خدا کند بتوانم
که فتح و نصر تو را در عراق و شام بگویم
هلا ! لباس شهادت به تو چقدر می آید
خدا کند که برایت علی الدوام بگویم
از آن طلوع که آغاز فتح مسجدالاقصی ست
و دیر نیست شبی که ، از انتقام بگویم
سیده فرشته حسینی