با نگاهی اجمالی به اوضاع فرهنگی کشور، اولین نکتهای که به نظر میرسد این است که بحران فرهنگ قطعاً اولین و مهمترین بحران کشور است؛ بحران عظیمی که شاید سرمنشأ سایر بحرانهای موجود نیز باشد. از وضعیت اقتصادی تا مفاسد اجتماعی، همه از بستر این بحران برخاسته و به این نقطه میرسند که امروز شاهدیم و توصیههای پدرانۀ پیر انقلاب هم ظاهراً نمیتواند سیلی بیدارکنندهای به اصحاب فرهنگ باشد.
مدتی پیش جانباز عزیزی به آقا عرض کردند که ما منتظر امر جهاد شماییم. رهبری فرمودند که بنده مدتهاست حکم جهاد دادهام؛ جهاد فرهنگی.
جالب این است که نهادهای فرهنگی ما یا اصلاً متوجه شرایط بحرانی موجود نیستند، یا متوجهند و ککشان هم نمیگزد. آنگونه که یا کاری نمیکنند یا وقتی هم کاری میکنند، میبینیم که زیر بوران بوروکراسی مدفون میشود و خیری نمیدهد.
نهایتاً غرض نگارنده این است که آبی از نهادهای دولتی گرم نخواهد شد و باید خود بچههای انقلابی و دلسوز، دل به دریا بزنند که کموبیش زده اند از گوشه و کنار.
جملهای از حضرت آقا میخواندم که فرموده بودند گسترش کیفی فرهنگ یعنی تربیت شاعر و نویسنده و کلاً هنرمند ضروری است! خود این نشاندهندۀ محیط بودن ایشان به مسائل فرهنگی و هنری است. در این فضای غبارآلود هنر و علیالخصوص شعر که هرکس از گوشهای دارد سازی میزند و آوازی میخواند، الحق والانصاف جای مجموعههای خودجوش و ازخودگذشته خیلی خالیست و دریغ که این عرصه دارد با دعواهای نفسانی به انحطاط کشیده میشود.
یکی از مجموعههایی که چندسال است به صورت خودجوش و جهادی دارد این جای خالی را به حد وسع پر میکند، مؤسسۀ شهرستان ادب است که این روزها هم برای دوستان و هم برای دشمنان شناخته شده و قابل تحسین است.
شاید از آغاز انقلاب تا به حال مجموعهای به این شکل نداشتهایم که در این وسعت جذب نیرو کند و بپروراند و تحویل جامعۀ ادبی بدهد؛ پرورشی که مبنای آن تعهد به مبانی انسانی و اخلاقی است و در حد وسع خود ادای دین میکند به این انقلاب الهی. تا حدی که رهبر انقلاب در محافل عمومی و خصوصی به کرات رضایت خود را از این حرکت عنوان کردهاند.
یکی از فعالیتهای جدی این مجموعه، اردوی آفتابگردانهاست. به این صورت که در طول سال، استعدادهای جوان را شناسایی و جذب میکنند و طی اردوهایی با اساتید مجرب پرورش میدهند و روانۀ جامعۀ ادبی میکنند. تابهحال پنج دوره از این اتفاق بزرگ گذشته و شاعران جوان زیادی توانستهاند از این اردوهای جهادی شعری بهره ببرند.
امسال دورهای برگزار شد تحت عنوان «تکمیلی» که متشکل از گلچین شاعران این چند دوره بود و دسته گلی بود از باغچۀ آفتابگردانها!
شنیدن این سطح از حرفهای جدی وپخته و این نوع از نگرش به مسائل فرهنگی برای خود نگارنده عجیب بود و نشان میداد که حالا دیگر آفتابگردانها تبدیل شدهاند به گردان آفتاب. ظرفیتهای بسیاری که کمکم وقت باروری آنها شده و باید این انرژیهای سرشار را با خود به نقاط مختلف ببرند و فضای ادبیات را برای نسل بعد به گونۀ دیگری رقم بزنند. انشاالله.