پنجشنبه, 01 آذر,1403 |

نقد مکتوب شعر رسول علی قلی

شاعر: رسول علی قلی | منتقد: مریم کرباسی

09 دی 1395 13:45 | 0 نظر | 2339 بازدید | امتیاز: 1.84 با 25 رای


دل به تو دادم ولی ، دیگر از ایمانم مپرس
از پریشان حالی حال پریشانم مپرس

تا که دلتنگ تو ام از خانه بیرون میزنم
چند سالی هست دیگر در خیابانم مپرس

اشک های من گواه خاطرات کهنه ای است
از دلیل گریه های زیر بارانم مپرس

حرف هست اما مجال گفتنش انگار نیست
چون فقط امروز را پیش تو مهمانم مپرس

یوسفم را خاستم دنیا به من این گونه گفت:
"از کبوتر چاهی در کنج زندانم مپرس"

نقد:

همه عمر بر ندارم سر از این خمار و مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

عاشقانه سرایی از دیرباز در ادبیات ما جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است و شاعران بسیاری از عشق سخن گفته اند،
که از جمله برجسته ترین آن ها شیخ اجل، سعدی شيرازي ست _خداوند غزل هاي عاشقانه_
سخنم را با این بیت معروف و بی نظیر وی آغاز کردم تا بتوانم راحت تر به نقد شعر شاعر بزرگوار آقای رسول علی قلی بپردازم.

از مهم ترین ویژگی های شعر سلامت زبان است که به خوبی در این غزل نمایان است، شاعر با انتخاب وزنی روان به همراه ردیف و قافیه ای نه چندان دشوار توانسته تناسب نسبتا خوبی در فضای کلی شعر برقرار کند آنچنان که ابیات این غزل مثل اعضای یک خانواده لحظات خوبی را دور هم گذرانده اند، هر چند بیت آخر را تا حدودی جدا از بقیه ی ابیات می بینم، مانند خواهر یا برادری که اندکي با بقیه ساز مخالف می زند،
شاعر به توصیف لحظه های فراق پرداخته و با زبان شعر و با لحنی صمیمی روايتگر آن لحظه هاست که گاه موفق بوده و گاه دقت بيشتري را می طلبید تا بتواند به بیانی دقیق تر و زیباتر  بیانجامد، مثلا در همان مصراع اول مطلع ارتباط دل دادن و ایمان داشتن یا نداشتن به خوبی بیان نشده ضمن این که  ما زمانی از حرف ربط _ولي_ استفاده می کنیم که بخواهیم جمله قبلی خود را نقض کنیم در حالی که از دست دادن ایمان ادامه ی دل دادن است و نیازی به حرف ربط ندارد و حضور این کلمه تنها برای پر کردن وزن است در حالی که مصراع بعد عالی ست؛ بين پریشان حالي و حال پریشان هم از نظر موسیقی هم معنایی هم عاطفی حال و هوای دلنشيني به وجود آمده است، در بیت دوم مضمون سازی زیبایی صورت گرفته _دلتنگی و آواره ی خیابان بودن_ اما تکلیف ردیف چیست؟ که هیچ نقشی را در آخر این بیت ایفا نمی کند!
به نظرم بیت سوم بهترین بیت این غزل است، چرا که هر دو مصراع به نحو احسن هوای يگديگر را داشته اند. اتفاقی که در بیت چهارم آن طور که باید نیفتاده است، و اما در مورد مقطع حرفی ندارم و تنها به این نکته اشاره می کنم که تلميح به موضوعات خاص زمانی می تواند تأثیرگذار باشد که تکرار آن چه دیگران گفته اند، نباشد و این گونه است که عاشقانه هاي سعدی پس از گذشت قرن ها هنوز که هنوز است تازه است و دلنشین، با نگاهی متفاوت مانند این بیت؛

دمی بادوست در خلوت به از صد سال در عشرت
من آزادی نمی خواهم که با یوسف به زندانم

ویدئوی مرتبط

,
امتیاز دهید Article Rating
نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.