نقد مکتوب شعر اعظم حسنزاده
شاعر: اعظم حسنزاده
10 آذر 1396
20:41 |
0 نظر |
1085 بازدید |
امتیاز: با 0 رای
کویر میچکد از چشمهسار آبادی
پر از ترک شده آیینهزار آبادی
صدای شرشر باران خیال بود، افسوس
به غیر خاک ندید آبشار آبادی
درختهای سپیدار را تبر کردند
که آستین بشود وقف مار آبادی
کبوتران همه طوطی شدند و کوچیدند
کسی نمانده، شود سوگوار آبادی
زمان سادگی و عطر کاهگل طی شد
چه آمده سر حجب و وقار آبادی؟
و کدخدا و شغالان و گرگ همدستند
که مرگ خیمه زده در کنار آبادی
تبر به ریشۀ فرهنگ آبها زدهاند
کویر میچکد از چشمهسار آبادی
نقد:
در آغاز، آنچه نظر مخاطب را جلب میکند، ردیفی است که خانم حسنزاده برای این غزل انتخاب کردهاند که با همراهی قافیهای متناسب، فضای تقریباً یکدستی را در کلّ شعر به وجود آوردهاند. در همان ابتدا با پارادوکس زیبایی روبهرو هستیم؛ «چکیدن کویر از چشمهسار آبادی» که نشان از این دارد که شاعر علاقهمند به استفاده از آرایههای ادبی نیز هست.
به هر حال با شروع خوبی مواجه هستیم امّا نکتهای که در ردیفهای اسمی، مهم به نظر میرسد، ارتباط معنایی قافیهها با ردیف است. چنانچه اگر ردیف فعل باشد، شاعر دغدغة کمتری برای چینش کلمات و مضمونپردازی دارد. به عبارت ساده، راحتتر میسراید. امّا زمانی که ابیات به ردیف اسمی ختم میشوند، شاعر باید وسواس بیشتری در تصویرسازیها به خرج دهد.
باز هم در بیت دوم شاهد تضادی دلنشین هستیم امّا بیت سوم دارای ضعف تألیف است؛ جدا از اینکه ارتباط افقی در این بیت ضعیف است. مصراع دوم (که آستین بشود وقف مار آبادی) هیچگونه معنا و مفهوم خاصّی را به خواننده منتقل نمیکند و اینگونه سرودن از شاعری که آگاهانه به روایت این غزل پرداخته، بعید است.
در بیت چهارم نیز کلماتی در کنار هم قرار گرفتهاند که هیچ تناسب معناییای را ایجاد نکردهاند. زیرا کوچ کردن طوطی برای مخاطب ملموس نیست کما اینکه کوچ طوطیان در ادبیات شاعرانة ما سابقة ذهنی و روایتی ندارد. در مصراع دوم نیز حرف «تا» به ضرورت وزن حذف شده است که اتّفاق خوشایندی نیست.
ابیات پنجم و ششم نمونههایی از حسن تألیف هستند که شاعر با استفاده از آرایة مراعات نظیر، انصافاً از پس قافیه و ردیف هم به خوبی برآمده است.
در کل، غزل روان و موّفقی بود. فقط دو پیشنهاد: نخست اینکه شاعر نگاهش را عمیقتر کند تا از لغزشهای ناخودآگاه معنایی پیشگیری شود و دوم اینکه در صورت امکان برای بیت پایانی از ردّالمطلع استفاده ننمایند. هرچند بعضی، ردّالمطلع را یکی از فنون ادبی میدانند امّا مخاطب همواره در انتظار ضربة نهایی است تا حرف تازهتری را بشنود، بهخصوص در غزلهای اینچنینی که قافیه، ظرفیت لازم را برای هنرنمایی شاعر دارد.
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.