پنجشنبه, 01 آذر,1403 |

نقد مکتوب شعر حسین سامانی

شاعر: حسین سامانی

13 آذر 1396 19:06 | 0 نظر | 1173 بازدید | امتیاز: با 0 رای
نقد مکتوب شعر حسین سامانی

در سر امید و در دل ما آرزو نماند 
یک جرعه باده در ته خم یا سبو نماند
از شرح حال خود چه بگویم؟ که قاصدک 
یک آه من شنید و نشانی از او نماند
ساقی چرا سکوت؟ اگر هم شراب نیست 
ما را خلاص کن به جوابی، بگو نماند 
هرگز به آنچه بوده‌ای ای مدّعی مناز 
خار است آن گلی که در او رنگ و بو نماند 
یک نقطۀ شباهت کوچک میان ما 
-ای چهرۀ در آینۀ روبه‌رو- نماند 
فرق میان عشق و جنون یک قدم نبود
آنجا که پای عشق رسید آبرو نماند

نقد:
شاعر انگار اگاهانه می‌خواهد یک غزل، نمونة غزل‌های سبک عراقی را در معرض دید مخاطب قرار دهد. ایرادی ندارد. اگرچه اعتقاد دارم، زمان این نوع سرایش حالا دیگر حدود دویست سال است که گذشته است. امّا با این حال ببینیم این شعر چه چیزهایی برای عرضه دارد. 
این البته وحی منزل نیست امّا معمولاً امید و آرزو در دل است و هوا در سر. در مصراع دوم سبو حشو است، اگرچه قافیه نیز هست. پس حالا که سبو قافیه است، پس بهتر است خم برداشته شود. 
 گاهی ما از چیزهایی دم می‌زنیم و بیان می‌کنیم که خودمان تجربه‌ای از آن نداریم و آن‌ها مشکل‌ساز می‌شوند، مثل نماندن باده در سبو و یا خم که علی‌الظّاهر نشانة مستی تمام است. یعنی آن‌چنان خورده‌ایم که دیگر تمام شد و مستی تمام هم در ادبیات عرفانی، نشانة وصل است. 
تصویر بیت دوم تصویر خوبی است، اگرچه سابقه‌ای در ادبیات ما ندارد. معمولاً قاصدک برای خبررسانی خوش به کار می‌رود و اینجا شاعر می‌گوید او از حال و روزم خبردار شد و چنان خود را دور کرد که نشانی از او نمانده است. 
بیت سوم مطلب تازه‌ای ارائه نمی‌دهد. در واقع شاعر دارد حرف‌هایش را تکرار می‌کند. 
بیت چهارم نه نکتة منفی دارد که آن را ملامت کنیم و خرده بگیریم و نه نکتة قوّتی که آن را بستاییم. 
 بیت پنجم می‌تواند شاه‌بیت این غزل باشد؛ انصافاً بیت خوبی از آب درآمده، هم تصویر دارد و هم از نظر زبانی با بقیة شعر متفاوت است.
شاعر را باید برای همین یک بیت زیبا باید ساعت‌ها تشویق کرد.
در بیت اخر، حرف زیبایی زده شده و در واقع تمام‎کنندة خوبی است امّا یک نکتة کوچک دارد که به جای فرق باید «فاصله» می‌آمد. 
این شعر هر چه به انتها رسیده، از نظر زبانی به شعر امروز نزدیک‌تر شده است و این حاکی از این است که شاعر این ابیات، به سادگی می‌تواند به زبان روز، اندیشه‌اش را منتقل کند. 
شاعر امروز چون برای مخاطب امروزی حرف می‌زند، پس باید به سلیقه‌های مخاطب امروزی احترام بگذارد. اگر قرار باشد ما اندیشه و طرز بیان شاعران قرون هفتم تا دهم را بازگو کنیم که اوّلاً هنری نکرده‌ایم، ثانیاً با توجّه به اینکه توانمندتر از حافظ و سعدی و مولوی و خواجوی کرمانی و که و که و که نبوده و نیستیم، پس آثار ما در رده‌های چندم قرار می‌گیرد. یکی از نقدهایی که بر مرحوم شهریار وارد است همین است، به‌خصوص در شعرهایی که شهریار به استقبال حافظ رفته است و به راستی در مقایسه با آن غزل‌ها شهریار کمتر و کوتاه‌تر از حافظ، خود را نشان داده است. 
نکتة پایانی اینکه ردّ پای اندیشه در این شعر، بیش از دیگر عناصر شعری مشهود است. شاعر برای گفتن و سرودن حرف دارد امّا باید با مطالعة بیشتر و تبحّر در سرودن، بر مهارت خود بیفزاید.
 

ویدئوی مرتبط

,
امتیاز دهید Article Rating
نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.