نقد مکتوب شعر سعید سلیمانینسب
شاعر: سعید سلیمانینسب
16 آذر 1396
18:21 |
0 نظر |
1186 بازدید |
امتیاز: 2 با 67 رای
تقدیم به شیخ الأئمه، حضرت امام صادق(ع)
با گریه از داغ شقایق مینویسم
با خون لاله از حقایق مینویسم
هر لحظه میسوزد دلم، دستم، قلم هم
وقتی که از سوز دقایق مینویسم
این بیت میبارم شبیه چشمهایت
این بغض را ناچار هقهق مینویسم
از مردم هیز و نمکنشناس شهرت
از هیزم و دود منافق مینویسم
احکام عاشق بودنم را از تو دارم
آری منم من عبد آبق مینویسم
خورشید یک ذرّه از الطاف شما بود
پس نامتان را صبح مشرق مینویسم
اصلاً زبان من تویی، عقلم تویی تو
آقا اگر با شعر منطق مینویسم
اینجا تمام عشقهای ما دروغ است
تنها شما را عشق صادق مینویسم
نقد:
«هر لحظه میسوزد دلم، دستم، قلم هم...» وقتی شاعری چنین مصراع باشکوهی مینویسد یعنی میتواند غزلی کامل با چنین مصراعهایی داشته باشد ان شاء الله و بگذارید بگویم که حیف این مصراع که همجوار است با مصراعی چون «وقتی که از سوز دقایق مینویسم».
مطلع و مقطع شعر باید صد درصد خوب باشند. اگر باقی ابیات هفتاد درصد هم خوب بود اشکالی ندارد. حساب مطلع و مقطع جداست. در این شعر با مطلع چندان جانداری مواجه نیستیم و همین باعث شده است که باقی ابیات، هرچند جانانه، به چشم نیایند و بیروح بنمایند. مقطع جاندارتر از مطلع است و برای پایان مناسب.
و امّا اگر شعرتان را دوست دارید به پیشنهاد حذف این دو بیت جهت حفظ ابیات دیگر، التفاتی داشته باشید:
«از مردم هیز و نمکنشناس شهرت
از هیزم و دود منافق مینویسم
احکام عاشق بودنم را از تو دارم
آری منم من عبد آبق مینویسم»
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.