نقد مکتوب شعر حبیب فتحی
شاعر: حبیب فتحی
25 آذر 1396
19:27 |
0 نظر |
1446 بازدید |
امتیاز: 3.33 با 12 رای
اخم تو در استخوانم زهر ماتم ريخته
عشق در عمق وجودم عالمی غم ریخته
در هوای بودنت زخمم نمکها خورده است
آه، بر روی تنم تیغی دمادم ریخته
ابرها در آسمان سمت نگاهت میدوند
در مسیر ماه تو مضمون مبهم ریخته
از همان يكشنبهاي كه زل زدم در زلف تو
روی بال خستهام باران و شبنم ریخته
چهرۀ زیبای تو مثل انار تازه است
سیبهای سرخ تو از دست آدم ریخته
خندههايت، شعرهايت، حرفهاي آخرت
واي با ياد تو ذهنم باز در هم ريخته
میشوم با یاد تو غرق سرور و عاشقی
گرچه بیشک در وجودم بارها سم ریخته
نقد:
غزلی صمیمی از حبیب فتحی را پیش رو داریم. گله از فراق و جفای یار، کانون مرکزی و عاطفی این غزل است که با استفاده از واژگانی صمیمی در قالب مفاهیمی بیپیرایه و تصاویر جان گرفتهاند. گله از اخم و زخم سوزان جفای معشوق در دو بیت نخستین، نمونهای از موتیفهای معنایی شعرند که به نوعی نمایانگر محتوای کلّی غزل نیز هستند. استفاده از موتیف آشنای«آسمان و ماه »، «آسمان و ابر» در بیت سوم بر جلوههای تصویری شعر افزوده است.
امّا استفادة شاعر از واژگان با کاربرد استعاری، در بردارندة نکاتی قابل اشاره است. در بیت سوم، با توجّه به تناسب ابر و آسمان و تشبیه نگاه معشوق به آسمان، حضور بلافاصلة ماه در مصراع بعد با تصویرگری شب تناقضی تصویری ایجاد کرده است. دقّت در معنی مصراع، حکایت از آن دارد که ماه در جایگاه استعاره به جای چهرة معشوق، تداعیگر چهره و نگاه در مفهوم کلّی بیت نیز هست. امّا به نظر میرسد تکقطبی ماندن تصویر ماه در مصراع دوم بدون حضور زوج مکمّل تصویری، استعاره را دیریاب و در انتقال معنایی اختلال ایجاد کرده است. علاوه بر آن عبارت «ریختن مضمون مبهم» در مسیر ماه (چهرة معشوق)، معنای مشخصی را منتقل نمیکند.
همچنین در بیت پنجم، تشبیه چهرة معشوق به انار، تصویر نسبتاً تازهای است که هرچند فاقد وجهشبه مشخصی است امّا شاعر را واداشته تا با آوردن سیب سرخ و آدم و تداعی قصّة رانده شدن از بهشت، شبکهای از تصاویر را ایجاد و به نوعی انسجام و وحدت در ساختار بیت دست پیدا کند.
در اینجا نیز کاربرد استعاری سیب، در فرآیند معنا اختلال ایجاد کرده است، تا آنجا که رابطهای مشخّص میان سیب و معشوق، قابل دریافت نبوده و به قول قدما، علاقهای مشخّص در این تعبیر نمیتوان یافت. به عبارتی سادهتر معلوم نیست سیبهای سرخی که از دست آدم میریزد، چه سیبی است.
در مجموع فتحی نشان داده است که از پشتوانههای زبانی و تصویری کافی برای سرودن برخوردار است؛ کسی که به راحتی توانسته است از پس ردیف دشوار «ریخته» برآید و غزلی عاطفی بیافریند. او غنای واژگانی مناسبی برای آفرینش دارد و توانسته است مضامین شاعرانة زیبایی خلق کند.
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.